پارت²
پارت²
+هانا -جیمین
-اول بریم خونه من تا من لباسامو عوض کنم بعد بریم فرودگاه
+فرودگاه؟!برای چی فرودگاه؟
-بعدا توضیح میدم
+من دانشگاه دارم،باید پدرم رو ملاقات کنم....
-ادامه نده،حقوقم داره این کار(با لحن تهدیدامیز)
-دو میلیون دلار(به تومان ایران=۵۶٫۳۵۸٫۰۰۰٫۰۰۰ملیارد)
+چ.قد.ر.ر؟
-همینی که شنیدی حالا میای؟یعنی اکه نخوای هم باید بیای
+پس چرا میپرسی؟
-حالا وقت بحث کردن نیس
ویو جیمین
ولی واقعا خیلی خوشگله،حیف این ماموریت کاریه اگه میدونستم چطوری عاشق خودم کنمش.
رسیدیم و منم هنوز تو فکر بودم که دیدم با چشمای مشکی جذابش نگام میکنه
گفتم:یا بیا داخل خونه یا بشین داخل ماشین تا بیام.
هانا:میام داخل تشنمه کمی(با لحن کیوتانه)
وقتی داخل شدیم همه جا کثیفو به هم ریخته بود تنها کاری که کردم همونجا لباسامو در اوردم و دنبال یه لباس خفن میگشتم
ویو هانا
واقعا نمدونستم نگاهش کنم یا برگردمو چشمهای پاکمو الوده به این چیزا نکنم
همینجوری که بودم ماتم برده بود
با اون بدن چطوری......اخه چطوری این بدنو داره
معلومه دیگه هیچی نمیخوره و ورزش میکنه از پسری به خوشگلی جیمین بعید نیس که این بدنو داشته باشه
ویو جیمین
میدونستم که داره درباره من فک میکنه
ازش پرسیدم:خوشگله؟
ویو هانا
واقعا نمیدونستم چی جواب بدم،سریع بدون هیچ حرفی به طرف بیرون رفتمو سوار ماشینش شدم
هرکاری میکردم اصلا از جلوی چشمام تکون نمیخورد همش داشتم به اون.....
ولش کن حالا تا کی باید صبر کنم تا توی اون بازارشام لباس انتخاب کنه
ویو جیمین
چرا اینجوری کرد؟
ولش کن الان هواپیما راه مسوفته بهتره بگرم تا لباسمو پیدا کنم
کمی که گشتم پیداش کردم ولی بین دو لباس گیر کرده بودم نمیدونستم اینو بپوشم یا اونو؟
دوتاشو بداشتم اول لباس لش رو برای هواپیما که گرمه پوشیدم،کت و شلوارم هم برای فرانسه گذاشتم.
رفتم یک بطری اب از یخچال در اوردمو به سمت در خروجی رفتم
درو که بستم دیگه داره داخل ماشین کارای عیجیب غریبانه ای انجام میده(منظور شاعر:مو کشیدن،سر زدن به صندلی محکم،و خیلی کارای دیوونه ای)
رفتم و با دو انگشت به شیشه ماشین ضربه زدم
گفتم:چیزی شده؟
ویو هانا
واقعا؟چرا یادم نمیره تا دیدم پشت پنجره اس شکه شدم نمیدونستم الان چی بگم
تنها کاری که باید میکردم کش موهامو در اوردمو موهامو روی صورتم ریختم
وقتی وارد شد میدونستم فهمیده چیشده؟فقط ناخواسته چشبیدم به فرمون
ماشین پیچ پیچی میرفتو منم ولش نمیکردم
ویو جیمین
چرا الان مغزم کار نمیکنه
نمیدونم چرا یه مین بعد چسبید به فرمونو ولش نمیکرد هرچی خواستم از فرمون دل بکنه ول کن نبود
دستمو بردم پشت کمرشو.............
تا پارت³
۷کام
۷لایک
+هانا -جیمین
-اول بریم خونه من تا من لباسامو عوض کنم بعد بریم فرودگاه
+فرودگاه؟!برای چی فرودگاه؟
-بعدا توضیح میدم
+من دانشگاه دارم،باید پدرم رو ملاقات کنم....
-ادامه نده،حقوقم داره این کار(با لحن تهدیدامیز)
-دو میلیون دلار(به تومان ایران=۵۶٫۳۵۸٫۰۰۰٫۰۰۰ملیارد)
+چ.قد.ر.ر؟
-همینی که شنیدی حالا میای؟یعنی اکه نخوای هم باید بیای
+پس چرا میپرسی؟
-حالا وقت بحث کردن نیس
ویو جیمین
ولی واقعا خیلی خوشگله،حیف این ماموریت کاریه اگه میدونستم چطوری عاشق خودم کنمش.
رسیدیم و منم هنوز تو فکر بودم که دیدم با چشمای مشکی جذابش نگام میکنه
گفتم:یا بیا داخل خونه یا بشین داخل ماشین تا بیام.
هانا:میام داخل تشنمه کمی(با لحن کیوتانه)
وقتی داخل شدیم همه جا کثیفو به هم ریخته بود تنها کاری که کردم همونجا لباسامو در اوردم و دنبال یه لباس خفن میگشتم
ویو هانا
واقعا نمدونستم نگاهش کنم یا برگردمو چشمهای پاکمو الوده به این چیزا نکنم
همینجوری که بودم ماتم برده بود
با اون بدن چطوری......اخه چطوری این بدنو داره
معلومه دیگه هیچی نمیخوره و ورزش میکنه از پسری به خوشگلی جیمین بعید نیس که این بدنو داشته باشه
ویو جیمین
میدونستم که داره درباره من فک میکنه
ازش پرسیدم:خوشگله؟
ویو هانا
واقعا نمیدونستم چی جواب بدم،سریع بدون هیچ حرفی به طرف بیرون رفتمو سوار ماشینش شدم
هرکاری میکردم اصلا از جلوی چشمام تکون نمیخورد همش داشتم به اون.....
ولش کن حالا تا کی باید صبر کنم تا توی اون بازارشام لباس انتخاب کنه
ویو جیمین
چرا اینجوری کرد؟
ولش کن الان هواپیما راه مسوفته بهتره بگرم تا لباسمو پیدا کنم
کمی که گشتم پیداش کردم ولی بین دو لباس گیر کرده بودم نمیدونستم اینو بپوشم یا اونو؟
دوتاشو بداشتم اول لباس لش رو برای هواپیما که گرمه پوشیدم،کت و شلوارم هم برای فرانسه گذاشتم.
رفتم یک بطری اب از یخچال در اوردمو به سمت در خروجی رفتم
درو که بستم دیگه داره داخل ماشین کارای عیجیب غریبانه ای انجام میده(منظور شاعر:مو کشیدن،سر زدن به صندلی محکم،و خیلی کارای دیوونه ای)
رفتم و با دو انگشت به شیشه ماشین ضربه زدم
گفتم:چیزی شده؟
ویو هانا
واقعا؟چرا یادم نمیره تا دیدم پشت پنجره اس شکه شدم نمیدونستم الان چی بگم
تنها کاری که باید میکردم کش موهامو در اوردمو موهامو روی صورتم ریختم
وقتی وارد شد میدونستم فهمیده چیشده؟فقط ناخواسته چشبیدم به فرمون
ماشین پیچ پیچی میرفتو منم ولش نمیکردم
ویو جیمین
چرا الان مغزم کار نمیکنه
نمیدونم چرا یه مین بعد چسبید به فرمونو ولش نمیکرد هرچی خواستم از فرمون دل بکنه ول کن نبود
دستمو بردم پشت کمرشو.............
تا پارت³
۷کام
۷لایک
۷.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.