چندشاتی شوگا
چندشاتی شوگا.
part ۲
بالاخره اومد.. لباساشو عوض کرد و میکاپر ها میکاپش کردن، مثل همیشه، خیلی زیبا بود..
لبخندی ناخداگاه به لبم اومد..
سریع خودم رو جمع کردم و وارد صحنه شدم
آهنگپخش شد و میکروفون رو گرفتم و شروع کردم به خوندن..
بعد از مدتی خوندن، رقصنده ها اضافه شدن، ات جلو تر از همه ی رقصنده ها وایساد...
بعد از چند آهنگ، کنسرت به پایان رسید..
ات نف سنفس زنان به سمتپشت صحنه رفت..
لباساشو عوض کرد و میکاپشو پاک کرد، ولی هنوز زیباست...
لبخندی زدم، وقتی داشت با حوله صورتشو خشک میکرد به سمتش رفتم
-میگم.. امروز وقتت آزاده؟!
ات با صدایی که از پشت سرش آوند سرشو بالا گرفت.
-اه.. شوگا تویی..
لبخند زد
- آره، نگفتی امروز آزادی؟
-آره.. مشکلی پیش اومده؟!
-نه.. میخوام.. امروز بیای یه رستوران.. شب ساعت ۸
-امشب؟
-نمیتونی؟
-چی.. معلومه که میام..
-باشه.. آدرس رو برات ارسال میکنم
-ولی شماره..
شوگا شمارشو به ات داد و شماره ات رو گرفت و خداحافظی کرد
part ۲
بالاخره اومد.. لباساشو عوض کرد و میکاپر ها میکاپش کردن، مثل همیشه، خیلی زیبا بود..
لبخندی ناخداگاه به لبم اومد..
سریع خودم رو جمع کردم و وارد صحنه شدم
آهنگپخش شد و میکروفون رو گرفتم و شروع کردم به خوندن..
بعد از مدتی خوندن، رقصنده ها اضافه شدن، ات جلو تر از همه ی رقصنده ها وایساد...
بعد از چند آهنگ، کنسرت به پایان رسید..
ات نف سنفس زنان به سمتپشت صحنه رفت..
لباساشو عوض کرد و میکاپشو پاک کرد، ولی هنوز زیباست...
لبخندی زدم، وقتی داشت با حوله صورتشو خشک میکرد به سمتش رفتم
-میگم.. امروز وقتت آزاده؟!
ات با صدایی که از پشت سرش آوند سرشو بالا گرفت.
-اه.. شوگا تویی..
لبخند زد
- آره، نگفتی امروز آزادی؟
-آره.. مشکلی پیش اومده؟!
-نه.. میخوام.. امروز بیای یه رستوران.. شب ساعت ۸
-امشب؟
-نمیتونی؟
-چی.. معلومه که میام..
-باشه.. آدرس رو برات ارسال میکنم
-ولی شماره..
شوگا شمارشو به ات داد و شماره ات رو گرفت و خداحافظی کرد
- ۱۸.۳k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط