🌸
🌸
شانه هایت سرم را کم دارد و سرم شانه هایت را...
خود را بر من بگستران که در این برودت داغ وقتی سایه ی تو نباشد ، گرمای هیچ خورشیدی مطبوع نیست...
چه بسیارند که بمن مینگرند و من به تو
و چه بسیارند که به تو می نگرند و تو به من
اندیشه مکن که چه کسانی به ما فکر
می کنند ، تنها بمن بیندیش که همه ی اندیشه ام تویی ، آنکه گل را خار می بیند ، بلبل را زار...
فرصت مده به تمساح تعصب
بگذار آهوی آرامش از این رودخانه ی متلاطم بسلامت بگذرد ، چشمت را بمن بده و فکرت را نیز...
باور کن ضماد من ، نمک سوده ی زیرکی نیست فقط عشق است و عشق ...
شانه هایت سرم را کم دارد و سرم شانه هایت را...
خود را بر من بگستران که در این برودت داغ وقتی سایه ی تو نباشد ، گرمای هیچ خورشیدی مطبوع نیست...
چه بسیارند که بمن مینگرند و من به تو
و چه بسیارند که به تو می نگرند و تو به من
اندیشه مکن که چه کسانی به ما فکر
می کنند ، تنها بمن بیندیش که همه ی اندیشه ام تویی ، آنکه گل را خار می بیند ، بلبل را زار...
فرصت مده به تمساح تعصب
بگذار آهوی آرامش از این رودخانه ی متلاطم بسلامت بگذرد ، چشمت را بمن بده و فکرت را نیز...
باور کن ضماد من ، نمک سوده ی زیرکی نیست فقط عشق است و عشق ...
۳۳.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.