part66
#part66
#part67
#delsa
مامان دامادت زیادی
داره واسه دخترت خرج میکنه ها
#diyana
چه خوب قربون دامادم برم
#delsa
عه عه وا مامان هنوز نه به باره
نه به داره
#diyana
برو لباس هاتو عوض کن
بدو
#delsa
چشم دورت بگردم من
رفتم اتاقم لباس هامو
عوض کردم
رفتم دم اتاق آبتین در زدم
اجازه هست داداش بیام تو
#abtin
اره بیا
#delsa
سلام داداش قشنگم
چرا پوکر هست قیافت
راستش یه چیزی رو میخوام
بهت بگم من چند ماهی هست
با یه پسره آشنا شدم
#abtin
خوب ادامش
#delsa
مامانم میدونه خیلی
پسر اوکی ای هست
#abtin
عا خوبه نمیخواستم
قضیه دلوین رو بهش بگم
#delsa
داداشی واسم کادو ولن هم گرفته
بعد دیروز رفتیم بیرون خیلی
خوش گذشت
#abtin
این که خیلی خوبه
درسته غیرتی شدم
ولی وقتی مامان تایید کرده
من حرفی ندارم آیدی شو میدی
#delsa
باشه ممنون داداش
راستی دلوین چرا رفت
#abtin
تا اسمشو اورد بغض کردم
نمیخواستم گریه مو ببینع
واسم کادو گرفته بود
انقدر خوشحال شدم
خودشم داشتن میرفتن خانوادگی
بیرون رفت
#delsa
عا دلم واسش خیلی تنگ شده
#abtin
بغض گلومو گرفته بود
به سرعت سمت تراس رفتم
#delvin
زنگ زدم بهش
الو سلام چطوری
#delsa
سلام وای دلم واست
تنگ شد کجا رفتی
#delvin
یه مهمونی هست میای
#delsa
عام آره حتما آدرس بده
#delvin
واست فرستادم فعلا
#amir
چی شد ببین باید
بهش قبل تجاوز چیزی بدم ؟
#delvin
اره یکم اول باهاش گرم میگیری
بعد من قهوه میارم توی قهوش
داری بیهوشی میریزم
بعد دیگه بیهوش میشه
تو هم کارتو میکنی
#amir
اوکیه
#delsa
داشتم آماده میشدم
که گوشیم زنگ خورد
#arta
سلام خانم کوچولو
چه خبرا ؟
#delsa
سلام دارم میرم
بیرون میای دنبالم
#arta
شما جون بخواه چشم
قطع کردم لباس پوشیدم
رفتم دنبالش
#delsa
ارتا رسوندم مرسی
#arta
من منتظر میمونم تا بیای
#delsa
باشه رفتم داخل
زنگ و زدم رفتم تو
دلوین و بغل کردم
که امیر و دیدم
#amir
به به دلسا خانم
#delsa
این اینجا چیکار میکنه دلوین
#delvin
بشین توضیح میدم بهت
قهوه ها رو آوردم یکی شو
دادم بهش
#delsa
قهوه رو خوردم سرگیجه گرفتم
وای سرم داره گیج میره
میشه من برم توی یکی از اتاق ها
دلوین
#delvin
اره عزیز دلم
به امیر چشمک زدم که
حاضر باشه
بردمش داخل خودم اومدم بیرون
#delsa
رفتم داخل چشم هام سیاهی رفت
آخرین چیزی که دیدم
این بود امیر اومد تو من روی تخت
بیهوش شدم و..
حمایت شه
قراره توی خماری بمونید
✨❤️🩹
#part67
#delsa
مامان دامادت زیادی
داره واسه دخترت خرج میکنه ها
#diyana
چه خوب قربون دامادم برم
#delsa
عه عه وا مامان هنوز نه به باره
نه به داره
#diyana
برو لباس هاتو عوض کن
بدو
#delsa
چشم دورت بگردم من
رفتم اتاقم لباس هامو
عوض کردم
رفتم دم اتاق آبتین در زدم
اجازه هست داداش بیام تو
#abtin
اره بیا
#delsa
سلام داداش قشنگم
چرا پوکر هست قیافت
راستش یه چیزی رو میخوام
بهت بگم من چند ماهی هست
با یه پسره آشنا شدم
#abtin
خوب ادامش
#delsa
مامانم میدونه خیلی
پسر اوکی ای هست
#abtin
عا خوبه نمیخواستم
قضیه دلوین رو بهش بگم
#delsa
داداشی واسم کادو ولن هم گرفته
بعد دیروز رفتیم بیرون خیلی
خوش گذشت
#abtin
این که خیلی خوبه
درسته غیرتی شدم
ولی وقتی مامان تایید کرده
من حرفی ندارم آیدی شو میدی
#delsa
باشه ممنون داداش
راستی دلوین چرا رفت
#abtin
تا اسمشو اورد بغض کردم
نمیخواستم گریه مو ببینع
واسم کادو گرفته بود
انقدر خوشحال شدم
خودشم داشتن میرفتن خانوادگی
بیرون رفت
#delsa
عا دلم واسش خیلی تنگ شده
#abtin
بغض گلومو گرفته بود
به سرعت سمت تراس رفتم
#delvin
زنگ زدم بهش
الو سلام چطوری
#delsa
سلام وای دلم واست
تنگ شد کجا رفتی
#delvin
یه مهمونی هست میای
#delsa
عام آره حتما آدرس بده
#delvin
واست فرستادم فعلا
#amir
چی شد ببین باید
بهش قبل تجاوز چیزی بدم ؟
#delvin
اره یکم اول باهاش گرم میگیری
بعد من قهوه میارم توی قهوش
داری بیهوشی میریزم
بعد دیگه بیهوش میشه
تو هم کارتو میکنی
#amir
اوکیه
#delsa
داشتم آماده میشدم
که گوشیم زنگ خورد
#arta
سلام خانم کوچولو
چه خبرا ؟
#delsa
سلام دارم میرم
بیرون میای دنبالم
#arta
شما جون بخواه چشم
قطع کردم لباس پوشیدم
رفتم دنبالش
#delsa
ارتا رسوندم مرسی
#arta
من منتظر میمونم تا بیای
#delsa
باشه رفتم داخل
زنگ و زدم رفتم تو
دلوین و بغل کردم
که امیر و دیدم
#amir
به به دلسا خانم
#delsa
این اینجا چیکار میکنه دلوین
#delvin
بشین توضیح میدم بهت
قهوه ها رو آوردم یکی شو
دادم بهش
#delsa
قهوه رو خوردم سرگیجه گرفتم
وای سرم داره گیج میره
میشه من برم توی یکی از اتاق ها
دلوین
#delvin
اره عزیز دلم
به امیر چشمک زدم که
حاضر باشه
بردمش داخل خودم اومدم بیرون
#delsa
رفتم داخل چشم هام سیاهی رفت
آخرین چیزی که دیدم
این بود امیر اومد تو من روی تخت
بیهوش شدم و..
حمایت شه
قراره توی خماری بمونید
✨❤️🩹
۷.۹k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.