part70
#part70
#part71
#delsa
بعد از ۲۰ دقیقه آمبولانس
رسید بيمارستان
آرتا رو بردن به بخش
من و راه ندادن تو
دکتر اومد بیرون
رفتم سمتش آقای دکتر حالش چطوره
#doctor
خداروشکر خوبن فقط
یه خبر بد که امکانش ۱۰۰ درصد نیست
#delsa
آقای دکتر چه خبری
#doctor
چیز مهمی نیست
نگران نباشید
میتونید برید ببینیدشون
#delsa
خیلی ممنون آقای دکتر
لباس مخصوص رو پوشیدم
درو باز کردم رفتم داخل
نشستم روی صندلی کنارش
دورت بگردم من
که بخاطر من جونتو به خطر انداختی
#arta
چشم هامو آروم باز کردم
صدای رو میشنیدم
ولی تصویر واسم تار بود
چند تا پلک پشت سر هم زدم
#delsa
بهتری ارتا ؟
#arta
شما کی هستید نمیشناسم
#delsa
با این حرفش بغض کردم
بلند شدم رفتم از اتاق بیرون
رفتم داخل اتاق دکتر
آقای دکتر من و نمیشناسه
#doctor
طبیعی هست اثرات دارو های
بیهوشی هستن
شما نگران نباشید
اگه دوباره بعد نیم ساعت
نشناختن صدام کنید
#delsa
چشم خیلی ممنون
رفتم داخل اتاق
چشم هاشو بسته بود خواب بود
دلم نیومد بیدارش کنم
گوشی مو در آوردم خودمو باهاش
سرگرم کردم
انقدر خسته بودم نفهمیدم
کی خوابم برد
متوجه گذر زمان نشدم
بلند شدم تاچند ثانیه
داشتم به کبودیای بدنم
فکر میکردم
با صدای ارتا به خودم اومدم
#arta
خانم یه آب بهم میدید
#delsa
یه بطری بود روی میز
بازش کردم بیا بخور فداتشم
#arta
ببخشید من شما رو میشناسم
شما کی هستید
#delsa
شوخی میکنی دیگه
ارتا منم دلسا
#arta
نمی شناسم
#delsa
جیغ کشیدم آقای دکتر
دکتر اومد داخل
#doctor
متاسفانه دچار فراموشی
شدن احتمال خوب شدنش کمه
#delsa
با این حرف رفتم بیرون نشستم
روی صندلی گریه کردم
✨❤️🩹
#part71
#delsa
بعد از ۲۰ دقیقه آمبولانس
رسید بيمارستان
آرتا رو بردن به بخش
من و راه ندادن تو
دکتر اومد بیرون
رفتم سمتش آقای دکتر حالش چطوره
#doctor
خداروشکر خوبن فقط
یه خبر بد که امکانش ۱۰۰ درصد نیست
#delsa
آقای دکتر چه خبری
#doctor
چیز مهمی نیست
نگران نباشید
میتونید برید ببینیدشون
#delsa
خیلی ممنون آقای دکتر
لباس مخصوص رو پوشیدم
درو باز کردم رفتم داخل
نشستم روی صندلی کنارش
دورت بگردم من
که بخاطر من جونتو به خطر انداختی
#arta
چشم هامو آروم باز کردم
صدای رو میشنیدم
ولی تصویر واسم تار بود
چند تا پلک پشت سر هم زدم
#delsa
بهتری ارتا ؟
#arta
شما کی هستید نمیشناسم
#delsa
با این حرفش بغض کردم
بلند شدم رفتم از اتاق بیرون
رفتم داخل اتاق دکتر
آقای دکتر من و نمیشناسه
#doctor
طبیعی هست اثرات دارو های
بیهوشی هستن
شما نگران نباشید
اگه دوباره بعد نیم ساعت
نشناختن صدام کنید
#delsa
چشم خیلی ممنون
رفتم داخل اتاق
چشم هاشو بسته بود خواب بود
دلم نیومد بیدارش کنم
گوشی مو در آوردم خودمو باهاش
سرگرم کردم
انقدر خسته بودم نفهمیدم
کی خوابم برد
متوجه گذر زمان نشدم
بلند شدم تاچند ثانیه
داشتم به کبودیای بدنم
فکر میکردم
با صدای ارتا به خودم اومدم
#arta
خانم یه آب بهم میدید
#delsa
یه بطری بود روی میز
بازش کردم بیا بخور فداتشم
#arta
ببخشید من شما رو میشناسم
شما کی هستید
#delsa
شوخی میکنی دیگه
ارتا منم دلسا
#arta
نمی شناسم
#delsa
جیغ کشیدم آقای دکتر
دکتر اومد داخل
#doctor
متاسفانه دچار فراموشی
شدن احتمال خوب شدنش کمه
#delsa
با این حرف رفتم بیرون نشستم
روی صندلی گریه کردم
✨❤️🩹
۷.۲k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.