주인과 노예💱

‌주인과 노예💱
P~44

علامت تو ذهن°°

☆࿐ཽ༵༆༒ʚ❢𖨆❢ɞ༒༆࿐ཽ༵☆

مینجی:خب بای
لورا:خدافظ
مینجی:°خب وقتشه °*رفت تو حیاط*
مینجی:بمممممممم
بم:.............
مینجی:کجاست این پس بمممم بمممم
بادیگارد:امم ببخشید خانم ارباب سگشون رو بردن
مینجی:چیییییی کی؟
بادیگارد:امم چند دیقه پیش اومدم بردنشون
مینجی:هوففف بر باد رفت
بادیگارد:چی بر باد رف خانم!؟
مینجی:هاا مهم نیس کوک کی برمیگرده
ب. گ:خب فکر کنم یه ساعت دیگه
مینجی:اهاااا خوبه امم میتونی برام یه گربه بیاری نه یه سگ
ب. گ:سگگ چطور سگی
مینجی:فرق نمیکنه مثله یا کوک یا ته یه سگ فقط برا چند دیقه میخوام
ب. گ:امم باشه هیوننننن
هیون ب. گ:بله
ب. گ:یه سگ بیار
هیون:سگ!؟
ب. گ:اره خانم میخوان
هیون:خب اون سگ نگهبان در هستن یکیشونو بیارم؟
ب. گ:اره*سگ رو اورد و داد به مینجی*
مینجی:منو نمیگیره دیگه نه؟
هیون:خیالتون راحت
مینجی:ممنون میتونید به کارتون برسین*اونا رفتن*
مینجی:خب حالا اسمت چیه
سگ:واق°°

☆࿐ཽ༵༆༒ ʚ❢𖨆❢ɞ ༒༆࿐ཽ༵☆

خب بچه ها ببخشید این چند روز نبودم سرم خیلی شلوغ بود ساعت 6صبح میرفتم یه جایی و ساعت 2 1ظهر برمیگشتم و خلاصه کلی کار داشتم امروز جبران میکنم الان میرم صبحونه میخورم و بعد پارتای اخر این فیک رو مینویسم و فیک جدید خب من برم و بعد بیام بای♡
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk