ادامه

ادامه...

نامی:چیشده؟من که معذرتخواهی کردم
هانا:میدونی وقتی دیدم اون دختررو میبوسی چ حالی شدم؟*گریه*
نامی:چیکار کنم من؟؟
هانا جوابی نداد نامی هم استارو و زد و شروع کرد به بوسیدن هانا
..
نامی:حالا چی الان کامل بخشیدیم؟؟
هانا:اوهم
نامی:بخواب فرشته کوچولوی من که خیلی خسته شدی
هانا:اوهم
...
نامجون و هانا و اون‌وو تا اخر عمر پیش هم زندگی و خوبیو داشتن و همیشه به هم عشق میورزیدن🫂🖇❤
دیدگاه ها (۴۴)

اموزش بال زدن پروانه با اینشات...🫂🖇🍉🥺

وقتی افسرده بودی و... (درخواستی)پارت (1) 🫂🖇🥺 جیمین:یونا با ا...

پارت (3)🫂🖇💔 شب شده بود و اون‌وو اصلا اروم نمیشد نامجون نمیدو...

پارت (2) 🫂🖇💔نامی:ولی نمیتونم اونم با ی بچه تنهاش بزارم هیون:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط