ارباب و برده...پارت ۳۵
🍷ارباب و برده🍷
پارت_35
ویو کوک : اشتباه نمیکردم این ماجرا فیلم نبود!من واقعا بهش علاقه مند شده بودم....از ته دل!
به سالن اصلی که در پنت هاوس آپارتمان بود نزدیک شدیم و جلوی در ورودی وایسادیم و به ا/ت نگاه کردم.....
دستشو که با رژ لبش قرمز کرده بود سمت یقهی لباسم آورد و قسمتی از لباس سفیدم رو قرمز کرد و گفت :
ا/ت:اینم برای محکم کاری! نمیخوام ددیمو بدزدن!
کوک: .... (نیشخند)
ویو ا/ت: نیشخندی زد و اشاره کرد که وارد سالن بشیم ...
همین که رفتیم داخل همه از جاشون به احتراممون بلند شدن و
همراه کوک به سمت میز رفتم و گفت کنار دستش بشینم....
نشستم و کوک شروع کرد به صحبت کردن و گفتن قوانین و توضیح همه چیز....
بعد به منم گفت که چیزهایی که تو این مدت کم تو عمارت برات افتاده رو بگو بلند شدم و همه چیزی رو با کمی تغییر گفتم و بعد از همهی اینا کوک بلند شد و گفت:
کوک:این شرایط کار کردن تو عمارت منه ! کسایی که قبولش ندارن یا باهاش کوچکترین مشکل رو دارن میتونن اینجا رو ترک کنن!....
ویو ا/ت: همونطور که فکر میکردم تقریبا همه از جاشون بلند شدن و خواستن برن که یکی از تو جمعیت گفت :(علامتش #)
# ببخشید حالا حقوق چی ؟!
کوک: حقوق همه چه نگهبان و چه آشپز ماهی (۳۵ میلیون تومن) (خیلی وضعش خوبه خب^^) و با جای خواب و تمام وعده های غذایی هم داخل عمارت میخورید و از حقوقتون چیزی کم نمیشه....
ویو ا/ت: همین که اینو گفت همه برگشتن و سر جاشون نشستن! آدما برای پول هرکاری میکنن!هرکاری.... مثل ناهیون که منو قمار کرد!...
ویو کوک:
کوک:(( روبه منشیش ))هر کی برای کار آماده بود مشخصات کاملش رو بنویسید و بهشون بگید شنبه قبل ساعت ۶ داخل عمارت حاضر باشن ! کارای دیگه مثل لباس فرم و اسباب کشی رو شنبه تا قبل آخر شب انجام بشه!
منشی:چشم قربان... همه چیز رو به من بسپارید ...
کوک: شنبه میبینمتون !
{پایان}
پارت_35
ویو کوک : اشتباه نمیکردم این ماجرا فیلم نبود!من واقعا بهش علاقه مند شده بودم....از ته دل!
به سالن اصلی که در پنت هاوس آپارتمان بود نزدیک شدیم و جلوی در ورودی وایسادیم و به ا/ت نگاه کردم.....
دستشو که با رژ لبش قرمز کرده بود سمت یقهی لباسم آورد و قسمتی از لباس سفیدم رو قرمز کرد و گفت :
ا/ت:اینم برای محکم کاری! نمیخوام ددیمو بدزدن!
کوک: .... (نیشخند)
ویو ا/ت: نیشخندی زد و اشاره کرد که وارد سالن بشیم ...
همین که رفتیم داخل همه از جاشون به احتراممون بلند شدن و
همراه کوک به سمت میز رفتم و گفت کنار دستش بشینم....
نشستم و کوک شروع کرد به صحبت کردن و گفتن قوانین و توضیح همه چیز....
بعد به منم گفت که چیزهایی که تو این مدت کم تو عمارت برات افتاده رو بگو بلند شدم و همه چیزی رو با کمی تغییر گفتم و بعد از همهی اینا کوک بلند شد و گفت:
کوک:این شرایط کار کردن تو عمارت منه ! کسایی که قبولش ندارن یا باهاش کوچکترین مشکل رو دارن میتونن اینجا رو ترک کنن!....
ویو ا/ت: همونطور که فکر میکردم تقریبا همه از جاشون بلند شدن و خواستن برن که یکی از تو جمعیت گفت :(علامتش #)
# ببخشید حالا حقوق چی ؟!
کوک: حقوق همه چه نگهبان و چه آشپز ماهی (۳۵ میلیون تومن) (خیلی وضعش خوبه خب^^) و با جای خواب و تمام وعده های غذایی هم داخل عمارت میخورید و از حقوقتون چیزی کم نمیشه....
ویو ا/ت: همین که اینو گفت همه برگشتن و سر جاشون نشستن! آدما برای پول هرکاری میکنن!هرکاری.... مثل ناهیون که منو قمار کرد!...
ویو کوک:
کوک:(( روبه منشیش ))هر کی برای کار آماده بود مشخصات کاملش رو بنویسید و بهشون بگید شنبه قبل ساعت ۶ داخل عمارت حاضر باشن ! کارای دیگه مثل لباس فرم و اسباب کشی رو شنبه تا قبل آخر شب انجام بشه!
منشی:چشم قربان... همه چیز رو به من بسپارید ...
کوک: شنبه میبینمتون !
{پایان}
۲.۲k
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.