خواننده شیطون پارت67
#خواننده_شیطون #پارت67
میرا
کادو براش چی بگیرم حالا اوف هرچند هنوز یک هفته ای مونده امروز کنفرانس خیلی زود تر برگزار شدش هیچ کدوممون امادگی نداشتیم
آنیسا:خیلی استرس دارم چیکار کنم حالا
ته:آنیسا نفس عکیق بکش میرا بامن بیا
من:من باشه
باهاش رفتیم منوبردروی بالکن دستشو گذاشت روی صورتم با شصتش روی گونمو نوازش کرد
ته:اصلا نگران نباش باشه من مراقبم
لبخندی ازته دلم زدم
من:وقتی هستی نگران نیستم ته مرسی بابت محبتایی که زیاد نمیتونم جبران کنم
روی پنجه پام بلند شدم که لپشو ببوسم که صورتشو برگردوند لبام روی لباش رفت هردومون شوکه بودیم سریع ازش جدا شدم داخل رفتم وای چرا اینقدر داغ کردم هوف
ته:ببینم خوبی
ای خدایانه به حرفم نکش قرمز شدنمو خودم حس کرده بودم میدونستم
ته:میرا
من:خواهش میکنم به حرف نکشم ته باید برم آماده شم
*//*
ته
باورم نمیشد اصلا از قصد نبود اما چرا پیشمون نیستم معلومه چون دوسش دارم باهاش حرف میزدم قرمز میشد خندم گرفته بود
دور میز کنفرانس نشسته بودم منتظر اکسو بودیم اما اصلا از اتفاقی که قرار بیوفته خبر نداشتیم
میرا:ته مطمئنی میخوای اعلام کنی؟
من:چیه نکنه پیشمونی از اینکه بامنی اره
میرا:نه اصلا اینطور نیس ولی
من:پس بگو کس دیگه ای رو دوس داری آره؟
اشکش داشت درمیومدشوکه شده بودم
من:میرا میرا وای ببخشید فقط میخواستم شوخی کنم ببخشید
میرا:دیونه ای تومیدونی چقدرترسیدم هان؟
من:گفتم که ببخشید
هنوزم شوکه بود کشیدمش تو بغلم
من:هیش آروم باش آروم ببخشید
میرا:ته باورکن دفعه بعدی میزنم تو کلت اینکارو کنی فهمیدی
من:باشه
میرا:بچه پرووو خیلی بدی میدونی که چقدر دوست دارم ازهمه بیشتر
من:واقعا
میرا:ها پس چی
نشستیم روی صندلی ها مجریم اومد به هممون خوشامد گفت دست میرا زیر میز نشست رویی دستم فشارشون داد این یعنی اینکه استرس دارم دستاشو محکم گرفت با چشمام بهش فهموندم آروم باش لبخندی زد
مجری:خوب ببینین کیا اینجان اولین برنامه ای که با سه گروه از دو کمپانی متفاوت مصاحبه میکنن
میرا
کادو براش چی بگیرم حالا اوف هرچند هنوز یک هفته ای مونده امروز کنفرانس خیلی زود تر برگزار شدش هیچ کدوممون امادگی نداشتیم
آنیسا:خیلی استرس دارم چیکار کنم حالا
ته:آنیسا نفس عکیق بکش میرا بامن بیا
من:من باشه
باهاش رفتیم منوبردروی بالکن دستشو گذاشت روی صورتم با شصتش روی گونمو نوازش کرد
ته:اصلا نگران نباش باشه من مراقبم
لبخندی ازته دلم زدم
من:وقتی هستی نگران نیستم ته مرسی بابت محبتایی که زیاد نمیتونم جبران کنم
روی پنجه پام بلند شدم که لپشو ببوسم که صورتشو برگردوند لبام روی لباش رفت هردومون شوکه بودیم سریع ازش جدا شدم داخل رفتم وای چرا اینقدر داغ کردم هوف
ته:ببینم خوبی
ای خدایانه به حرفم نکش قرمز شدنمو خودم حس کرده بودم میدونستم
ته:میرا
من:خواهش میکنم به حرف نکشم ته باید برم آماده شم
*//*
ته
باورم نمیشد اصلا از قصد نبود اما چرا پیشمون نیستم معلومه چون دوسش دارم باهاش حرف میزدم قرمز میشد خندم گرفته بود
دور میز کنفرانس نشسته بودم منتظر اکسو بودیم اما اصلا از اتفاقی که قرار بیوفته خبر نداشتیم
میرا:ته مطمئنی میخوای اعلام کنی؟
من:چیه نکنه پیشمونی از اینکه بامنی اره
میرا:نه اصلا اینطور نیس ولی
من:پس بگو کس دیگه ای رو دوس داری آره؟
اشکش داشت درمیومدشوکه شده بودم
من:میرا میرا وای ببخشید فقط میخواستم شوخی کنم ببخشید
میرا:دیونه ای تومیدونی چقدرترسیدم هان؟
من:گفتم که ببخشید
هنوزم شوکه بود کشیدمش تو بغلم
من:هیش آروم باش آروم ببخشید
میرا:ته باورکن دفعه بعدی میزنم تو کلت اینکارو کنی فهمیدی
من:باشه
میرا:بچه پرووو خیلی بدی میدونی که چقدر دوست دارم ازهمه بیشتر
من:واقعا
میرا:ها پس چی
نشستیم روی صندلی ها مجریم اومد به هممون خوشامد گفت دست میرا زیر میز نشست رویی دستم فشارشون داد این یعنی اینکه استرس دارم دستاشو محکم گرفت با چشمام بهش فهموندم آروم باش لبخندی زد
مجری:خوب ببینین کیا اینجان اولین برنامه ای که با سه گروه از دو کمپانی متفاوت مصاحبه میکنن
۵.۲k
۱۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.