پارت اول [دلتنگم]
پارت اول [دلتنگم]
{i miss you}
با صدای نق نق بچه از خواب بیدار شد و ب سمت بچه خیز برداشت و پستونک بچه رو توی بغلش جا داد اروم نوازش کرد تا ساکت شه هنوز ساعت شیش صبه از وقتی این بچه ی بی مادر ب خونش اورده خونش اشوبه
نمیدونه چرا بچه پنج ماهه ی ی ادم دیگ براش انقدر عزیزه نمی دونه چرا انقدر ب اون بچه اهمیت میده همه ی اینا رو میزار رو حساب بی کسی و خوشگلی و کیوتی بچه
جیمین ک ی رفیق واقعی برای کوکه ساعت 7صب با وسایل مورد نیاز بجه رو میاره او کمک دستش وایمیسته تا هر کار از دستش بر بیاد برای بچه انجام بده
جیمین چند بار ب کوک گفته بود ک پرستار بگیره و کوک هم رد کرده
از وقتی کوک با این نی نی کیوت سر گرمه ب شرکت زیاد سر نمیزنه ی هفته میگذره و کوک ب این وضع عادت کرد بچرو ب سمت تختی ک براش خرید بودبرد و اونجا گذاشتش و تا پاشو از اتاق بیرون گذاشت صدای در اومد
_میخوام فیکش کنم حیفم میاد داستان جالبی میشه
{i miss you}
با صدای نق نق بچه از خواب بیدار شد و ب سمت بچه خیز برداشت و پستونک بچه رو توی بغلش جا داد اروم نوازش کرد تا ساکت شه هنوز ساعت شیش صبه از وقتی این بچه ی بی مادر ب خونش اورده خونش اشوبه
نمیدونه چرا بچه پنج ماهه ی ی ادم دیگ براش انقدر عزیزه نمی دونه چرا انقدر ب اون بچه اهمیت میده همه ی اینا رو میزار رو حساب بی کسی و خوشگلی و کیوتی بچه
جیمین ک ی رفیق واقعی برای کوکه ساعت 7صب با وسایل مورد نیاز بجه رو میاره او کمک دستش وایمیسته تا هر کار از دستش بر بیاد برای بچه انجام بده
جیمین چند بار ب کوک گفته بود ک پرستار بگیره و کوک هم رد کرده
از وقتی کوک با این نی نی کیوت سر گرمه ب شرکت زیاد سر نمیزنه ی هفته میگذره و کوک ب این وضع عادت کرد بچرو ب سمت تختی ک براش خرید بودبرد و اونجا گذاشتش و تا پاشو از اتاق بیرون گذاشت صدای در اومد
_میخوام فیکش کنم حیفم میاد داستان جالبی میشه
۶۵.۵k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.