آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تو کجایی مادرم……؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما مادرم……!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
مادر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن مادر……!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. ..
دیدگاه ها (۱)

عصر های پنجشنبه بهانه است وقتی دست هایمان بهم نمیرسندبدنبال ...

آخـــریـــن خشـــاب فنجـــان قهـــوه ام را . . .مینــوشــــم...

الا ای چاه یارم را گرفتند‎!گلم ، باغم،بهارم را گرفتند‎! میان...

💗🌿بی نهایت دوستت دارم ، اگر باور کنیمی توانی این سند را، ثبت...

عاشقانه های شبنم با مادرم زهرا

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط