یک دوست می خواهم از جنس شکوفه های بهارنارنج حیاط خانه ی پ

یک دوست می خواهم از جنس شکوفه های بهارنارنج حیاط خانه ی پدری که بشکوفد و عطرش کل لحظه هایم را پر کند؛ برای تمام دیوانه بازی هایمان پایه ثابت باشد؛ روزهای جمعه شانه به شانه ام از مانع های دلتنگی عبور کند و برای بی مزه ترین لطیفه‌هایم قهقهه سر دهد؛
با هیجان از اتفاقات جالب روزانه اش بگوید و لبخندش زخم های تنم را بخیه بزند..
یک رفیق از نوع نابش؛ از همان‌هایی که وقت خندیدن خنده هایش کوک باشد و با گریه ام بغضش گردن کج کند؛ پای خوب بودن و بد بودنم بایستد و پای قول‌هایش سند وفاداری بزند؛ خلاصه که ساده باشد و پیچیده دوست بدارد..
👤 #ناهید_آقاطبا

#پست_اینستاگرام
دیدگاه ها (۱۷)

گفتا که دهم کام دلت روزی و بسیار...؛ماه آمد و سال آمد و آن ر...

#فاضل_نظریﺍﻱ ﺭﻓﺘﻪ ﻛﻢ‌ﻛﻢ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻴﺎﻣﺜﻞ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ...

این شبهایادت را با مهتابدر اغوش میکشمامید انکهحسودی کرده :بر...

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام استعالم به مراد دل و اقبا...

«معشوق سابق» پارت شصت و سه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط