فرشتگان مرگ part:16
Part:16
کوک. سینی رو روی تخت گذاشتم و گفتم
خیلی اذیتت کردن؟
ات. انتظار نداشتم همیچین سوالی بپرسه گفتم
مگه مهمه؟*پوکر
کوک. چرا نگفتین مدارک کجاعه؟
ات. چی؟تو از کجا میدونی؟*تعجب
کوک. خیلی ساده ای پنکیک کوچولو *پوزخند
ات. اینجوری صدام نکن جئون جونگکوک
کوک. چیجوری پنکیک کوچولو؟
ات. یاا میزنمتااا
کوک. تو میخوای منو بزنی پنکیک کوچولو؟
ات. همینجوری که شکلات میخوردم گفتم
آره من میخوام بزنمت *کیوت
کوک. نظرت چیه مسابقه بدیم؟
ات. بهش فکر میکنم
کوک. گوشه ی لبش شکلاتی شده بود با انگشتم لبشو پاک کردم
ات. با انگشتش روی لبم کشید و خورد *شکلاتارو😐
****
اکوما. داشتم اب میخوردم که گفت
ته. دوست دارم*سرد ولی با هیجان
اکوما. پرید توی گلوم و شروع کردم به سرفه کردن
ته. نمیر نیازت دارم*نیشخند
اکوما. صورتم قرمز شده بود از خجالت شلوارمو توی مچم فشار میدادم
ته....
ببخشید دیر شد
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون#جین#جیهوپ#bts
کوک. سینی رو روی تخت گذاشتم و گفتم
خیلی اذیتت کردن؟
ات. انتظار نداشتم همیچین سوالی بپرسه گفتم
مگه مهمه؟*پوکر
کوک. چرا نگفتین مدارک کجاعه؟
ات. چی؟تو از کجا میدونی؟*تعجب
کوک. خیلی ساده ای پنکیک کوچولو *پوزخند
ات. اینجوری صدام نکن جئون جونگکوک
کوک. چیجوری پنکیک کوچولو؟
ات. یاا میزنمتااا
کوک. تو میخوای منو بزنی پنکیک کوچولو؟
ات. همینجوری که شکلات میخوردم گفتم
آره من میخوام بزنمت *کیوت
کوک. نظرت چیه مسابقه بدیم؟
ات. بهش فکر میکنم
کوک. گوشه ی لبش شکلاتی شده بود با انگشتم لبشو پاک کردم
ات. با انگشتش روی لبم کشید و خورد *شکلاتارو😐
****
اکوما. داشتم اب میخوردم که گفت
ته. دوست دارم*سرد ولی با هیجان
اکوما. پرید توی گلوم و شروع کردم به سرفه کردن
ته. نمیر نیازت دارم*نیشخند
اکوما. صورتم قرمز شده بود از خجالت شلوارمو توی مچم فشار میدادم
ته....
ببخشید دیر شد
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون#جین#جیهوپ#bts
۸.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.