فرشتگان مرگ paet:17

Part.17
ته. از سرجام بلند شدم و چونه شو اوردم بالا
هیچوقت نگفتی چرا فرار کردی؟!
اکوما‌. خب...
کوک‌‌. متاسفم که مزاحمه لحظات عاشقانتون میشم ولی امشب مهمونی داریم ته میدونی که...
ته. عااا جیمین اینا رو میگی؟
کوک. سر مو تکون دادم
ات. جیمین ؟چقدر اشناعه*آروم
کوک. یک ساعت دیگه اینجان
ته. خوبه بعدش بر میگردیم به حالت عادی*سرد
اکوما. منظورش چیه؟بازم میخوان شکنجه مون کنن؟*توی ذهنش
ات. م..منظورت چی..چیه
تهیونگ. یادتون نره شما فقط اینجاید که نیازِمونو برطرف کنین
اکوما‌. میدونستم *نیشخند ولی چشماش پره اشکه
کوک. از امروز خدمت کارای شخصیمون میشین
ات. چی..
تهیونگ. اجومااا قوانین جدیدو بگو بهشون
اجوما. حتما ارباب
......
خیلی دیر شد میدونم برای همین تا شب سه پارت دیگه میزارم

#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون#جین#جیهوپ#bts
دیدگاه ها (۱۲)

فرشتگان مرگ part:18

فرشتگان مرگ part:19

فرشتگان مرگ part:16

فرشتگان مرگ part:15

*وقتی می‌رید برای تولد دوست اونا لباس بخرید و ات هم یه لباس ...

#تناسخ_یک_مافیاPart:11 ات: وایییی خیلی نگرانم یعنی ر.ا کجا ر...

my month²پارت¹⁰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط