فرشتگان مرگ part:18
Part:18
خب شما دوتا ساعت ۵:۳۰ بیدار میشید ارباب جونگکوک ساعت ۶ قهوه میخورن
ارباب تهیونگ از اینکه کسی وسط حرفش بپره متنفره
وارد اون اتاق در مشکیه نمیشین،بیرون رفتن ممنوع
حتی توی حیاط
هرجفتتون ارباب صداشون میکنین و روی حرفاشون حرف نمیزنین وگرنه تنبیه میشین و کلا روزی یه وعده غذا میتونید بخورین
( چون هر خدمتکاری که استخدام میشه زیر دستشه و یجورایی میتونه هرکاری بخواد باهاشون بکنه برای همین میخواد اذیتشون کنه)
اکوما. اینجوری که میمیریم
لزی. اومو اجوما تهیونگ گفت توی انباری بخوابن
ات. تو دیگه کدوم گوری بودی*آروم
اجوما. ایده ی خوبیه الان باید لباسای اربابارو با دست توی حیاط بشورین
اکوما. متوجه ای الان زمستونه؟میخوای درحد مرگ یخ بزنیم؟بعدشم ات نمیتونه سرما رو تحمل کنه
اجوما. میرین یا نه؟
ات. دست اکوما گرفتم و به سمت حیاط رفتم
اکوما. ولم کن دیونه شدی؟هااان؟میخوای لباساشو بشوری؟اونم با این وضعیتت؟
ات. مهم نیست نمیخوام حداقل شکنجمون کنن
اکوما. شروع کردیم به شستن لباساشون
ات. یعنی داشت دروغ میگفت؟شاید..این من بودم که اول بوسش کردم..ولی ادامه داد*توی ذهنش
"ویو راوی"
هیچکس نمیدونست توی سر اون دو پسر چی میگذره
شاید میخواسن انتقام هه سو رو بگیرن
ولی هه سو کیه؟
خواهر جئون جونگکوک که از بچگی حتی پدر مادرش نمیخواشتنش
تنها کسی که همیشه پیشش بود جونگکوک بود
هه سو وابسته به داداشش بود و همه چیز آروم شده بود که پدر مادر کوک مجبورش کن با پارک جیمین نامزد کنه از طرفی دیگه پارک جیمین دوست صمیمیه جونگکوک هه سو رو خواهر خودش میدونست
(نکته توی پارتای قبلی که جیمین گفت مجسمه ی خواهرمه قشنگه نه؟ مجسمهی هه سو بود و بخاطر همین حواسشون پرت شد)
بعد از ازدواجشون هه سو خودکشی میکنه ولی همه فکر میکنن پارک جیمین هه سو رو کشته
شاید جونگکوک هم میخواست همین کارو بکنه ولی اول جیمین باید میفهمید که ات خواهرشه ولی اکوما اون چیکار کرده بود؟درسته تقصیر داداششه چون با تیونگ (خواهر تهیونگ )مسابقه ی موتور سواری گذاشت و بعدش...
خب خب میدونم بارم دیر شد ولی خیلی زیاد نوشتم این سری😔👍
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون#جین#جیهوپ#bts
خب شما دوتا ساعت ۵:۳۰ بیدار میشید ارباب جونگکوک ساعت ۶ قهوه میخورن
ارباب تهیونگ از اینکه کسی وسط حرفش بپره متنفره
وارد اون اتاق در مشکیه نمیشین،بیرون رفتن ممنوع
حتی توی حیاط
هرجفتتون ارباب صداشون میکنین و روی حرفاشون حرف نمیزنین وگرنه تنبیه میشین و کلا روزی یه وعده غذا میتونید بخورین
( چون هر خدمتکاری که استخدام میشه زیر دستشه و یجورایی میتونه هرکاری بخواد باهاشون بکنه برای همین میخواد اذیتشون کنه)
اکوما. اینجوری که میمیریم
لزی. اومو اجوما تهیونگ گفت توی انباری بخوابن
ات. تو دیگه کدوم گوری بودی*آروم
اجوما. ایده ی خوبیه الان باید لباسای اربابارو با دست توی حیاط بشورین
اکوما. متوجه ای الان زمستونه؟میخوای درحد مرگ یخ بزنیم؟بعدشم ات نمیتونه سرما رو تحمل کنه
اجوما. میرین یا نه؟
ات. دست اکوما گرفتم و به سمت حیاط رفتم
اکوما. ولم کن دیونه شدی؟هااان؟میخوای لباساشو بشوری؟اونم با این وضعیتت؟
ات. مهم نیست نمیخوام حداقل شکنجمون کنن
اکوما. شروع کردیم به شستن لباساشون
ات. یعنی داشت دروغ میگفت؟شاید..این من بودم که اول بوسش کردم..ولی ادامه داد*توی ذهنش
"ویو راوی"
هیچکس نمیدونست توی سر اون دو پسر چی میگذره
شاید میخواسن انتقام هه سو رو بگیرن
ولی هه سو کیه؟
خواهر جئون جونگکوک که از بچگی حتی پدر مادرش نمیخواشتنش
تنها کسی که همیشه پیشش بود جونگکوک بود
هه سو وابسته به داداشش بود و همه چیز آروم شده بود که پدر مادر کوک مجبورش کن با پارک جیمین نامزد کنه از طرفی دیگه پارک جیمین دوست صمیمیه جونگکوک هه سو رو خواهر خودش میدونست
(نکته توی پارتای قبلی که جیمین گفت مجسمه ی خواهرمه قشنگه نه؟ مجسمهی هه سو بود و بخاطر همین حواسشون پرت شد)
بعد از ازدواجشون هه سو خودکشی میکنه ولی همه فکر میکنن پارک جیمین هه سو رو کشته
شاید جونگکوک هم میخواست همین کارو بکنه ولی اول جیمین باید میفهمید که ات خواهرشه ولی اکوما اون چیکار کرده بود؟درسته تقصیر داداششه چون با تیونگ (خواهر تهیونگ )مسابقه ی موتور سواری گذاشت و بعدش...
خب خب میدونم بارم دیر شد ولی خیلی زیاد نوشتم این سری😔👍
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون#جین#جیهوپ#bts
۸.۳k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.