تکپارتی نامی (درخواستی) موضوع اسلاید بعدی
تکپارتی نامی (درخواستی) موضوع اسلاید بعدی
.
امروز میخوام خودکشی کنم
بزارید خودمو معرفی کنم من ا/ت هستم ۲۵ سالمه ۲ ساله با نامی ازدواج کردم
خیلی باهام سرده حق داره چون به اجبار ازدواج کردیم من اونو دوست دارم اما اون بعد ۳ ماه شروع کرد به زدن من همیشه سر هر چیزی منو کتک میزد به قدری که خودشم خسته میشد و منو با بدن کبود ول میکرد بعد اجبارم میکرد پیشش بخوابم اما امروز میخوام واسش نامه بنویسم و خودکشی کنم
.
فلش بک
نامجون : به چه حقی بهم خیانت کردی
ا/ت:نامجون اون من نیستم
(همه حرفا با داده)
نامی : خفه شو هرزه
و کتک
اونقدر زد که خودش هم دوباره بی جون شد و ا/ت رو بیهوش ول کرد
ا/ت ویو
دوباره کلی کتکم زدو ولم کرد دیگه نمیکشم امشب میخوابم و صبح وقتی رفت سرکار خودکشی میکنم
.
شب
نامی: ا/ت بیا بغلم (یه جو حالت پشیمونی)
ا/ت:امشب پیشت نمیخوابم درد دارم (سرد)
نامی ویو
بابت کارایی که تاحالا کردم پشیمون بودم اون عکسا دروغی بود و من کلی کتکش زدم واقعا از خودم بدم میاد
تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم و دیگه دست روش بلند نکنم (گریه)
نامی:بغلش کردم
ببخشید که تا الان بخاطر من زجر کشیدی
بوست میکنه تو بهش محل نمیدی
نامی:ببخشید بیبی اما نمیزارم دیگه درد بکشی جبران میکنم
میره پماد میاره و آروم میزنه بعد بوست میکنه اما تو دوباره بهش محل نمیدی و یهو خوابت میبره
.
صبح ویو
ا/ت... ویو
صبح پاشدم امروز میخوام خودکشی کنم بلند شدم یهو دیدم کلی کادو رویه تخته و میبینی نامجون داره میبوستت
ا/ت: اینا واسه کین (سرد)
نامی: واسه بیبیم (کیس)
ا/ت:چرا اینکارو کردی من بیبیت نیستم امروزم از پیشت میرم
نامی : هستی و برای اینکه بیبیم منو ببخشه و اینکه نمیزارم بری
ا/ت: خودکشی میکنم
نامی : چ..چی...چی؟
ا/ت :همین که شنیدی
خواستی پاشی که گرفتت و بوسیدت
نامی: قول میدم دیگه دست روت بلند نمیکنم یه فرصت بم بده (گریه)
ا/ت: چون خودمم دوس داشتم گفتم :باش یه فرصت آخرین
نامی: ممنونم(بغض خوشحالی)
و پایان😃👌
امیدوارم خوشتون بیاد❤
#تکپارتی
#سناریو
.
امروز میخوام خودکشی کنم
بزارید خودمو معرفی کنم من ا/ت هستم ۲۵ سالمه ۲ ساله با نامی ازدواج کردم
خیلی باهام سرده حق داره چون به اجبار ازدواج کردیم من اونو دوست دارم اما اون بعد ۳ ماه شروع کرد به زدن من همیشه سر هر چیزی منو کتک میزد به قدری که خودشم خسته میشد و منو با بدن کبود ول میکرد بعد اجبارم میکرد پیشش بخوابم اما امروز میخوام واسش نامه بنویسم و خودکشی کنم
.
فلش بک
نامجون : به چه حقی بهم خیانت کردی
ا/ت:نامجون اون من نیستم
(همه حرفا با داده)
نامی : خفه شو هرزه
و کتک
اونقدر زد که خودش هم دوباره بی جون شد و ا/ت رو بیهوش ول کرد
ا/ت ویو
دوباره کلی کتکم زدو ولم کرد دیگه نمیکشم امشب میخوابم و صبح وقتی رفت سرکار خودکشی میکنم
.
شب
نامی: ا/ت بیا بغلم (یه جو حالت پشیمونی)
ا/ت:امشب پیشت نمیخوابم درد دارم (سرد)
نامی ویو
بابت کارایی که تاحالا کردم پشیمون بودم اون عکسا دروغی بود و من کلی کتکش زدم واقعا از خودم بدم میاد
تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم و دیگه دست روش بلند نکنم (گریه)
نامی:بغلش کردم
ببخشید که تا الان بخاطر من زجر کشیدی
بوست میکنه تو بهش محل نمیدی
نامی:ببخشید بیبی اما نمیزارم دیگه درد بکشی جبران میکنم
میره پماد میاره و آروم میزنه بعد بوست میکنه اما تو دوباره بهش محل نمیدی و یهو خوابت میبره
.
صبح ویو
ا/ت... ویو
صبح پاشدم امروز میخوام خودکشی کنم بلند شدم یهو دیدم کلی کادو رویه تخته و میبینی نامجون داره میبوستت
ا/ت: اینا واسه کین (سرد)
نامی: واسه بیبیم (کیس)
ا/ت:چرا اینکارو کردی من بیبیت نیستم امروزم از پیشت میرم
نامی : هستی و برای اینکه بیبیم منو ببخشه و اینکه نمیزارم بری
ا/ت: خودکشی میکنم
نامی : چ..چی...چی؟
ا/ت :همین که شنیدی
خواستی پاشی که گرفتت و بوسیدت
نامی: قول میدم دیگه دست روت بلند نمیکنم یه فرصت بم بده (گریه)
ا/ت: چون خودمم دوس داشتم گفتم :باش یه فرصت آخرین
نامی: ممنونم(بغض خوشحالی)
و پایان😃👌
امیدوارم خوشتون بیاد❤
#تکپارتی
#سناریو
۱۴.۰k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.