فریب کار p29
"داری چیکار میکنی؟؟" jk
یکی از رول های باند را به طرفش پرت کرد
"برو بیرون" ji hwan
سریع گرمکن را می پوشد و پشت در پناه می برد
'فهمید؟فهمید دخترم؟
بیچاره شدم فهمید مطمئنم لوم میده حالا چیکار کنم؟'
"درو باز کن جی هوان چیو داریمخفی میکنی؟" jk
آهسته لای در را باز می کند
جئون داخل می آید و با دیدن گرمکن داخل تن جینا نفس خسته ای رها می کند
"اونا چی بود؟" jk
"به تو چه" ji hwan
جئون که متوجه شده بود او از چیزی شدیدا می ترسد پس قومی جلو رفت
"پس خودم درش میارم" jk
"جانگکوک مراقب رفتارت باش!" ji hwan
گوشه ی لبش بالا میرود
"هستم به یه شرط" jk
"چی؟" ji hwan
"باید منو ببوسی" jk
"چی ؟ این غیر ممکنه!"
سرش را داخلگردنش میبرد
"اگر من گی شدم، پس هیچ چیز غیرممکن نیست" jk
گردن بانداژ شده اش را می بوسد و زمزمه می کند:
"همون طور که با لذت کریستوفر رو می بوسیدی...منم ببوس" jk
سرش را بالا می گیرد
جینا دو دل است...از این که این بوسه واقعا او را به دام بندازد
دستش پشت گردن جئون میرود و او را به خودش نزدیک میکند و فاصله به صفر میرسد
کوک همانند تشنه ای به آب رسیده است،با تمام توان می بوسد و بوسیده میشود
دستانش بدن ظریف او را گیر می اندازد و به محض اینکه دستش روی زیپ گرمکن میرود جینا کنار می کشد
همان طور که نفس نفس میزند دستش را پس میزند
"قرار شد ببوسمت و تو از باز کردن زیپ من بگذری" ji hwan
دوباره نزدیک میشود
"ولی این جزوی از قرارمون نبود...این عطش منه!" jk
بدون نظر خواهی لب هایش را فشار میدهد روی لب های ظریف جینا
او را بغل می کند و روی تخت تک نفره داخل اتاق می گذارد
"چه فرقی با کریس دارم ؟" jk
سرش را به جهت مخالف میچرخاند
"جی هوان " jk
نگاهش میکند
"هیچ وقت نگاهت رو از من نگیر" jk
او را به بدن خودش می فشارد که....
یکی از رول های باند را به طرفش پرت کرد
"برو بیرون" ji hwan
سریع گرمکن را می پوشد و پشت در پناه می برد
'فهمید؟فهمید دخترم؟
بیچاره شدم فهمید مطمئنم لوم میده حالا چیکار کنم؟'
"درو باز کن جی هوان چیو داریمخفی میکنی؟" jk
آهسته لای در را باز می کند
جئون داخل می آید و با دیدن گرمکن داخل تن جینا نفس خسته ای رها می کند
"اونا چی بود؟" jk
"به تو چه" ji hwan
جئون که متوجه شده بود او از چیزی شدیدا می ترسد پس قومی جلو رفت
"پس خودم درش میارم" jk
"جانگکوک مراقب رفتارت باش!" ji hwan
گوشه ی لبش بالا میرود
"هستم به یه شرط" jk
"چی؟" ji hwan
"باید منو ببوسی" jk
"چی ؟ این غیر ممکنه!"
سرش را داخلگردنش میبرد
"اگر من گی شدم، پس هیچ چیز غیرممکن نیست" jk
گردن بانداژ شده اش را می بوسد و زمزمه می کند:
"همون طور که با لذت کریستوفر رو می بوسیدی...منم ببوس" jk
سرش را بالا می گیرد
جینا دو دل است...از این که این بوسه واقعا او را به دام بندازد
دستش پشت گردن جئون میرود و او را به خودش نزدیک میکند و فاصله به صفر میرسد
کوک همانند تشنه ای به آب رسیده است،با تمام توان می بوسد و بوسیده میشود
دستانش بدن ظریف او را گیر می اندازد و به محض اینکه دستش روی زیپ گرمکن میرود جینا کنار می کشد
همان طور که نفس نفس میزند دستش را پس میزند
"قرار شد ببوسمت و تو از باز کردن زیپ من بگذری" ji hwan
دوباره نزدیک میشود
"ولی این جزوی از قرارمون نبود...این عطش منه!" jk
بدون نظر خواهی لب هایش را فشار میدهد روی لب های ظریف جینا
او را بغل می کند و روی تخت تک نفره داخل اتاق می گذارد
"چه فرقی با کریس دارم ؟" jk
سرش را به جهت مخالف میچرخاند
"جی هوان " jk
نگاهش میکند
"هیچ وقت نگاهت رو از من نگیر" jk
او را به بدن خودش می فشارد که....
۱.۸k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.