فریب کار p27
تند سمت حیاط می دود و او را میبیند که بیت چهار تا مرد محاصره شده
خشاب را می کشد و شلیک می کند
مرد آخر حراسان پا به فرار می گذارد اما کسی از پشت چاقو را روی گلوی او می فشارد
"جی هوان!" jk
قدمی جلو آمد که چاقو بیشتر به گلوش فشار داده شد
"جلو نیا وگرنه میکشمش"
"ولش کن!" jk
مرد پوزخندی از زیر ماسک زد
" دیگه چی؟"
چاقو را بیشتر فشار داد که خون روی چاقو نقش بست
"جی هوان!" Christopher
کریستوفر هم به نگرانی جئون پیوست
جینا نامحسوس پایش را بلند کرد و از پشت نقطه حساسش کوبید
دستان مرد شل شد و از فرصت استفاده کرد و یک گلوله در سینه اش شلیک کرد
لبخند بی جانی زد به چهره نگران جئون
"قرار شد تو از من محافظت کنی نه من از تو" ji hwan
کریستوفر گردن خونی جینا را میبیند و فریاد می کشد
"روانی،سریع سوار ماشین شو باید از اینجا بری" Christopher
رو به جئون ادامه داد
"برات یه لوکیشن می فرستم جی هوان رو ببر اونجا و تا وقتی نگفتم حق نداری برگردین عمارت فهمیدی؟" Christopher
جینا که کم کم بی حال میشد سمت کریستوفر رفت
"پدرم..." ji hwan
"من اونو میبرم تو نگران نباش،جونگکوک زود باش !" Christopher
براید استایل بغلش می کند و داخل ماشین می گذارد
استارت میزند و به سرعت از عمارت دور میشود
"کنار یه داروخونه نگه دار" ji hwan
"نزدیکیم زود میرسیم" jk
"بهت گفتم نگه دار کوک!" ji hwan
جئون که نتوانسته بود از جی هوان مراقبت کند عصبی بود و کل کل او اواع را بدتر می گرد
"خفه شو بذار برسیم کلبه!"jk
جینا که تا حالا انقدر او را عصبی ندیده بود ساکت شد
و چشمانش روی هم رفت
از استرس فرمون ماشین را فشار میداد و تا می توانست گاز میداد
"بیدار بمون جی هوان چشماتو نبند" jk
با رسیدن به جنگلی دور افتاده سریع از ماشین پیاده شد و جسم بیهوش او را بغل کرد
در را با لگد باز کرد و او را روی کاناپه گذاشت
"جی هوان صدامو میشنوی؟ جعبه کمک های اولیه کجاست؟" jk
با دست کابینت آشپزخانه را نشان داد و وقتی جعبه را آورد ار دست جئون کشید
"برو بیرون خودم پانسمان میکنم" ji hwan
"این بچه بازیا چیه داره ازت خون میره"jk
فریاد کشید
"بهت گفتم خودم انجام میدم گمشو بیرون!" ji hwan
خشاب را می کشد و شلیک می کند
مرد آخر حراسان پا به فرار می گذارد اما کسی از پشت چاقو را روی گلوی او می فشارد
"جی هوان!" jk
قدمی جلو آمد که چاقو بیشتر به گلوش فشار داده شد
"جلو نیا وگرنه میکشمش"
"ولش کن!" jk
مرد پوزخندی از زیر ماسک زد
" دیگه چی؟"
چاقو را بیشتر فشار داد که خون روی چاقو نقش بست
"جی هوان!" Christopher
کریستوفر هم به نگرانی جئون پیوست
جینا نامحسوس پایش را بلند کرد و از پشت نقطه حساسش کوبید
دستان مرد شل شد و از فرصت استفاده کرد و یک گلوله در سینه اش شلیک کرد
لبخند بی جانی زد به چهره نگران جئون
"قرار شد تو از من محافظت کنی نه من از تو" ji hwan
کریستوفر گردن خونی جینا را میبیند و فریاد می کشد
"روانی،سریع سوار ماشین شو باید از اینجا بری" Christopher
رو به جئون ادامه داد
"برات یه لوکیشن می فرستم جی هوان رو ببر اونجا و تا وقتی نگفتم حق نداری برگردین عمارت فهمیدی؟" Christopher
جینا که کم کم بی حال میشد سمت کریستوفر رفت
"پدرم..." ji hwan
"من اونو میبرم تو نگران نباش،جونگکوک زود باش !" Christopher
براید استایل بغلش می کند و داخل ماشین می گذارد
استارت میزند و به سرعت از عمارت دور میشود
"کنار یه داروخونه نگه دار" ji hwan
"نزدیکیم زود میرسیم" jk
"بهت گفتم نگه دار کوک!" ji hwan
جئون که نتوانسته بود از جی هوان مراقبت کند عصبی بود و کل کل او اواع را بدتر می گرد
"خفه شو بذار برسیم کلبه!"jk
جینا که تا حالا انقدر او را عصبی ندیده بود ساکت شد
و چشمانش روی هم رفت
از استرس فرمون ماشین را فشار میداد و تا می توانست گاز میداد
"بیدار بمون جی هوان چشماتو نبند" jk
با رسیدن به جنگلی دور افتاده سریع از ماشین پیاده شد و جسم بیهوش او را بغل کرد
در را با لگد باز کرد و او را روی کاناپه گذاشت
"جی هوان صدامو میشنوی؟ جعبه کمک های اولیه کجاست؟" jk
با دست کابینت آشپزخانه را نشان داد و وقتی جعبه را آورد ار دست جئون کشید
"برو بیرون خودم پانسمان میکنم" ji hwan
"این بچه بازیا چیه داره ازت خون میره"jk
فریاد کشید
"بهت گفتم خودم انجام میدم گمشو بیرون!" ji hwan
۲.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.