part 9 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 9 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 9
رفتم پایین سرمیز نشتم که کوکم اومد کنا من نشت داشتم غذا می خوردم که بابام گفت
ب.ل: راستی فردا به خاطر شریک شدن منو عموتون جشن قرار بگیرم(نکته: اون موقع که اومده بودن خونه لونایینا بابا لونا و بابا تهیونگ باهم شریک شدن هر دو بزرگ ترین شرکت رو دارن که برای پیشرفت شرکتشون باهم شریک شدن)
+فرداست بابا
ب.ل: اره دخترم فردا خونه عموتیناست
+بابا چرا زودتر نگفتی
ب.ل: چرا
=چون الان میخواد بگه لباس ندارم
+ببند
م.ل: دخترم تو که هر روز درحال خریدن لباس هستی بازم میگی نداری
+عههه باشه بابا همون لباسا رو میپوشم
+توهم دیگه حرف نه زن اوکی
=باشه
غذا تموم شد رفتم تو اتاقم رو تختم دراز کشیدم داستم به فردا فکر میکردم که خوابیدم
صبح با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم رفتم حموم دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون لباسم رو پوشدم موهامو خشک کردم رفتم پایین
part 9
رفتم پایین سرمیز نشتم که کوکم اومد کنا من نشت داشتم غذا می خوردم که بابام گفت
ب.ل: راستی فردا به خاطر شریک شدن منو عموتون جشن قرار بگیرم(نکته: اون موقع که اومده بودن خونه لونایینا بابا لونا و بابا تهیونگ باهم شریک شدن هر دو بزرگ ترین شرکت رو دارن که برای پیشرفت شرکتشون باهم شریک شدن)
+فرداست بابا
ب.ل: اره دخترم فردا خونه عموتیناست
+بابا چرا زودتر نگفتی
ب.ل: چرا
=چون الان میخواد بگه لباس ندارم
+ببند
م.ل: دخترم تو که هر روز درحال خریدن لباس هستی بازم میگی نداری
+عههه باشه بابا همون لباسا رو میپوشم
+توهم دیگه حرف نه زن اوکی
=باشه
غذا تموم شد رفتم تو اتاقم رو تختم دراز کشیدم داستم به فردا فکر میکردم که خوابیدم
صبح با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم رفتم حموم دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون لباسم رو پوشدم موهامو خشک کردم رفتم پایین
۳۳.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.