part 7 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 7 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 7
بعد از اینکه با تهیونگ حرف زدم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون و یه لباس از کمدم در اوردم پوشیدم یکم آرایش کردم
بعد رفتم پایین مامانم گفت
م.ل: کجا دختر
=حتما باز با اون دوستاش داره میره بیرون
+نه دارم میرم پشه تهیونگ تا بهم ساز یاد بده
=اوووو بدبخت تهیونگ ببین به کی می خواد ساز یاد بده(خنده)
+یااااا مامان پسرتون نگاه
م.ل: به خدا نمی تونین یه دقیقه باهم خوب باشین
داشتم با اون اسکل حرف میزدم که صدای زنگ شنیدم سریع رفتم باز کردم دیدم تهیونگ پشته در
_سلام بیا بریم
+اوکی مامان من دارم میرم
م.ل: باشه عزیزم
=بری دیگه برنگری (خنده)
+کوککککک
=باشه بابا برو
رفتیم بیرون تهیونگ در ماشین رو واسم باز کرد سوار ماشین شدیم که تهیونگ گفت
_شما واقعا بچه دوساله این
+واقعا از تو انتظار نداشتم به من میگی دوسال اون کوک دوسالس
_باشه بابا
به چند مین رسیدم
part 7
بعد از اینکه با تهیونگ حرف زدم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون و یه لباس از کمدم در اوردم پوشیدم یکم آرایش کردم
بعد رفتم پایین مامانم گفت
م.ل: کجا دختر
=حتما باز با اون دوستاش داره میره بیرون
+نه دارم میرم پشه تهیونگ تا بهم ساز یاد بده
=اوووو بدبخت تهیونگ ببین به کی می خواد ساز یاد بده(خنده)
+یااااا مامان پسرتون نگاه
م.ل: به خدا نمی تونین یه دقیقه باهم خوب باشین
داشتم با اون اسکل حرف میزدم که صدای زنگ شنیدم سریع رفتم باز کردم دیدم تهیونگ پشته در
_سلام بیا بریم
+اوکی مامان من دارم میرم
م.ل: باشه عزیزم
=بری دیگه برنگری (خنده)
+کوککککک
=باشه بابا برو
رفتیم بیرون تهیونگ در ماشین رو واسم باز کرد سوار ماشین شدیم که تهیونگ گفت
_شما واقعا بچه دوساله این
+واقعا از تو انتظار نداشتم به من میگی دوسال اون کوک دوسالس
_باشه بابا
به چند مین رسیدم
۱۷.۹k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.