رمان فیک پارت شرط کامنت بالای

رمان فیک پارت 5 شرط کامنت بالای 15
بچه ها دفعه قبلی لایکا نرسید میخوایدد دیگه داخل شرط ها لایک ندارم فوقش 3تا؟؟ اما کامنت میره بالا مثلا الان 10تا کامنته میشه 15 کدوم راحت ترید؟؟
خوب بذگیریم رمان فکس پارت 5
دستمو گرفت و بلندم کرد که بهش گفتم
ولم کن😡با عصبانیتاا قشنگ اون روی سگم بالا زده بود
که دیدم نگا انور میکنه دستشو میزاره به چونش دست منو یکم سفت تر میگیره کن نتونم در برم ابرویی بالا میزنه میگه
ج:اومم بزار فک کنم نچچچ
ل:کثافت زبونم واسم دراورد
عوضی زیر لب گفتم که گفت
ج:شندیماااا
ل:منم گفتم بشنویااا همینطور که داشت منو می برد سمت اتاق کارش زبونی براش بیرون اوردم اتاقش اتاق نبود ی پا خونه بود واسه خودش ی اتاق خواب ی سرویس ی دختر کار که وقتی میری دفتر کاره و چند تا در هستن ک دستشویی حمام اشپزخونه و اتاق خوابه
من از کجا میدونم؟ بنده ی کچلو از سر کنجکاوی رفتم فقط کنجکاوی هاا بگذریم
براش زبون بیرون اوردم که زیر چشمی دید
ج:جرعت داری یه بار دیگه زبونتو بیار بیرون( لبخند شیطانی 😈)
ل؛ و بعله من نشده یه بار حرف گوش بدمم
اینم بگم تو دفتر کار بود داشت میرفت سمت اتاق واسه نمازاا نماز🤣🤌
و منم از روی لجبازی زبون دراوردم که توی یک چشم بهم زدن برگشت تا زبونمو بگیره اما در کاری ک اون میخواست کنه و کار من اون برنده شد خرشانس عملیات
گفتم اگه کاری میخواد کنه سریع زبونمو میبرم داخل ک نصفشو گاز گرفت
بزور زبونمو از حلقش کشیدم بیرون اما گفت
ج:اومم زبونت خوشمزستا بیاد ببینم بدنت چطوره
ل:منو کشوند سمت اتاق دستامو بست و وحشیانه لبمو بوسید
لباسمو دراودر اروم بوسه مک میزد بعضی وقناشم گاز میگرفت
تا شلوارمو کشید پایین بهش گفتم
ل:ک.. ک.. کاری نکن تا ابد ازت متنفر بشم
که موفق شدم و قانع، شد ولم کرد اما گردنمو بت مکاش کبود کرد
بعد از کار رسوندم خونه
ج:خداحافظ بانو
ل:منم خواستم دلبری کنم گفتم
خداحافظ شاهزدم دقت کنید شاهزادم
ج:یه بار دیگه بگو
ل:دست تکون دادم دویدم سمت خونه
رفتم لباسامو عوض کردم و دوش گرفتم غذا خوردم درسامو نوشتم و نگاه گوشیم کردم دیدم یه ناشناس بود
بازش کردم با چیزی که نوشته بود موهای بدنم سیخ شدو....
شرط کامنت بالای 15