مافیای عاشق من 🖤🌱
مافیای عاشق من 🖤🌱
پارت 8
لاریسا ویو:
و یکی مغز یونجون رو پاشوند تو دیوار. جونگ کوک اومد منو بغل کرد دستامو باز کرد و جای زخما رو دید. جیمین هم جنی رو برداشت و دستاشو باز کرد و بغلش کرد و برد تو ماشین
+حتما خیلی دردت اومده نه؟
_ن من ب این زدنا عادت دارم.(سرد و یخی)
+ها؟ تو چه ادم عجیبی هستی.(تعجب)
_همین ک هس.
دیگ بحث نکردیم منو بغل کرد میخواست بلند کنه که گفتم
_روانی خر منو بزار زمین ببینم خودم پا دارم بیام
+ساکت. حرف نباشه.
رسیدن عمارت.
دست جنی رو گرفتم بردم تو اتاق.
_جنی جمع کن بریم(در حالی که وسایل ها رو میریخت تو چمدون)
٪او.. اونی اما...
_اما چی؟ عاشق جیمین شدی؟ میخوای پیشش بمونی؟ بمون ولی یادت باشه داری زندگی خودتو بگا میدی.
٪اونی من دوسش دارم خیلی مهربونه.
_میخوای بمونی بمون من دارم میرم.اون بازیشه که تورو عاشق خودش کنه بعد ولت کنه. دوست داری بمون( داد بلند)
٪او... اونی میشه داد نزنی؟(با صدای بغض دار)
ویو راوی:
جیمین و جونگ کوک تا الان بیرون بودن و داشتن حرفای اینا رو گوش میکردن که وقتی جیمین صدای بغض دار جنی رو شنید درو با شتاب باز کردو سریع اومد داخل و...
پارت 8
لاریسا ویو:
و یکی مغز یونجون رو پاشوند تو دیوار. جونگ کوک اومد منو بغل کرد دستامو باز کرد و جای زخما رو دید. جیمین هم جنی رو برداشت و دستاشو باز کرد و بغلش کرد و برد تو ماشین
+حتما خیلی دردت اومده نه؟
_ن من ب این زدنا عادت دارم.(سرد و یخی)
+ها؟ تو چه ادم عجیبی هستی.(تعجب)
_همین ک هس.
دیگ بحث نکردیم منو بغل کرد میخواست بلند کنه که گفتم
_روانی خر منو بزار زمین ببینم خودم پا دارم بیام
+ساکت. حرف نباشه.
رسیدن عمارت.
دست جنی رو گرفتم بردم تو اتاق.
_جنی جمع کن بریم(در حالی که وسایل ها رو میریخت تو چمدون)
٪او.. اونی اما...
_اما چی؟ عاشق جیمین شدی؟ میخوای پیشش بمونی؟ بمون ولی یادت باشه داری زندگی خودتو بگا میدی.
٪اونی من دوسش دارم خیلی مهربونه.
_میخوای بمونی بمون من دارم میرم.اون بازیشه که تورو عاشق خودش کنه بعد ولت کنه. دوست داری بمون( داد بلند)
٪او... اونی میشه داد نزنی؟(با صدای بغض دار)
ویو راوی:
جیمین و جونگ کوک تا الان بیرون بودن و داشتن حرفای اینا رو گوش میکردن که وقتی جیمین صدای بغض دار جنی رو شنید درو با شتاب باز کردو سریع اومد داخل و...
۳.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.