part¹
part¹
نام بورا : 15،خوشگل،کیوت،مهربون
تیهونگ : 30،کلاسیک،هوس باز،جنتلمن
من توی خونه تنها زندگی میکنم چون پدر و مادرم به دلیل تصادف فوت کردن ولی مین هه دوستم که خیلی باهاش صمیمیم و البته خنگ و اسکله میاد پیشم چند روزی میمونه و اینکه از موقعی که پدر بزرگم مرده ارث خیلی بزرگی بهم رسیده که برای منه 15 ساله خیلی زیاده
خواب بودم که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم مین هه زنگ زده جواب دادم
ها چیه
مین هه : یه سلامی یه چیزی
زر نزن بگو چی میخوایی
مین هه : احمق میدونی الان ساعت چنده؟
نه چنده
مین هه : ساعت 7:57 زود باش بلند شووووووو
وایییی خدااااا حواسم به ساعت نبوددددد خوابم بردددد باشه باشه خدافظظظ
مین هه : باشه خدافظظظ
سریع بلند شدم دندونامو مسواک زدم صورتمو شستم موهامو شونه کردم و بعد دو تا گیره خوشگل به موهام زدم لباسامو پوشیدم کفش و جورابامو هم پوشیدم (اسلاید بعد) کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون درو قفل کردم و به سمت مدرسه حرکت کردم بعد چند دقیقه پیاده روی رسیدم به مدرسه سریع دوویدم و به سمت کلاس رفتم خم شدم دستامو گزاشتم رو زانو هام و نفس نفس میزدم در زدم
-بیا تو
فهمیدم صدای معلمه وارد کلاس شدم و به نشونه ی احترام خم شدم
سلام استاد ببخشید که دیر کردم
-نام بورا دیروز من به همتون گفتم فردا کلاسمون ساعت 8 شروع میشه یعنی به موقع اومدی
وایی ببخشید استاد اصلا حواسم نبود
-نه اشکال نداره بشین
چشم
کسی تو کلاس نبود ناراحت بودم که مین هه نیست داشتم کیفمو در میوردم که دیدم استاد یجور هات و جذاب نگاهم میکنه
ویو تیهونگ
نام بورا خیلی دختر خوشگلیه اما حیف سنش کمه ولی خیلی جذاب و سـkـسیه
ویو نام بورا
چرا استاد اینجوری نگام میکنه انگار میخواد منو بگ/اد
هه مین : عههههه نام بورا اینجایی کره خرررر چشامو چرخوندم و به استاد اشاره کردم
هه مین : عی وای سلام استاد ببخشید ندیدمتون
-( پوز خند ) اشکال نداره هه مین اومد کنار صندلیه پیشم نشست اروم گفتم
خاک تو سرت ابرومو بردی
هه مین : ایشششش حالا یچیزی شد دیگه
بزار کلاس تموم شه پدرتو در میارم
هه مین : ساکت شو کره خر
خفه چند دقیقه نشستیم که بچه های کلاس کمکم بیشتر میشدند وقتی همه اومدن استاد شروع کرد به درس دادن
ویو نام بورا
این استاد چرا فقط به من زل زده انگار ارثشو خوردم کلاس که تموم شد با هه مین خدافظ کردم و رفتم
هه مین : پس دعوامون چیشد؟
حوصله داری ها خدافظ رفتم خونه کیفمو انداختم روی زمین و خودمو پرت کردم روی تخت بعد رفتم غذا واسه خودم نودل درست کردم و خوردم بعد رفتم حموم از حموم که اومدم بیرون........
جان مادرتون لایک کنید فیک قبلی رو حمایت نکردید بخاطر همین پاکش کردم 😐
نام بورا : 15،خوشگل،کیوت،مهربون
تیهونگ : 30،کلاسیک،هوس باز،جنتلمن
من توی خونه تنها زندگی میکنم چون پدر و مادرم به دلیل تصادف فوت کردن ولی مین هه دوستم که خیلی باهاش صمیمیم و البته خنگ و اسکله میاد پیشم چند روزی میمونه و اینکه از موقعی که پدر بزرگم مرده ارث خیلی بزرگی بهم رسیده که برای منه 15 ساله خیلی زیاده
خواب بودم که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم مین هه زنگ زده جواب دادم
ها چیه
مین هه : یه سلامی یه چیزی
زر نزن بگو چی میخوایی
مین هه : احمق میدونی الان ساعت چنده؟
نه چنده
مین هه : ساعت 7:57 زود باش بلند شووووووو
وایییی خدااااا حواسم به ساعت نبوددددد خوابم بردددد باشه باشه خدافظظظ
مین هه : باشه خدافظظظ
سریع بلند شدم دندونامو مسواک زدم صورتمو شستم موهامو شونه کردم و بعد دو تا گیره خوشگل به موهام زدم لباسامو پوشیدم کفش و جورابامو هم پوشیدم (اسلاید بعد) کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون درو قفل کردم و به سمت مدرسه حرکت کردم بعد چند دقیقه پیاده روی رسیدم به مدرسه سریع دوویدم و به سمت کلاس رفتم خم شدم دستامو گزاشتم رو زانو هام و نفس نفس میزدم در زدم
-بیا تو
فهمیدم صدای معلمه وارد کلاس شدم و به نشونه ی احترام خم شدم
سلام استاد ببخشید که دیر کردم
-نام بورا دیروز من به همتون گفتم فردا کلاسمون ساعت 8 شروع میشه یعنی به موقع اومدی
وایی ببخشید استاد اصلا حواسم نبود
-نه اشکال نداره بشین
چشم
کسی تو کلاس نبود ناراحت بودم که مین هه نیست داشتم کیفمو در میوردم که دیدم استاد یجور هات و جذاب نگاهم میکنه
ویو تیهونگ
نام بورا خیلی دختر خوشگلیه اما حیف سنش کمه ولی خیلی جذاب و سـkـسیه
ویو نام بورا
چرا استاد اینجوری نگام میکنه انگار میخواد منو بگ/اد
هه مین : عههههه نام بورا اینجایی کره خرررر چشامو چرخوندم و به استاد اشاره کردم
هه مین : عی وای سلام استاد ببخشید ندیدمتون
-( پوز خند ) اشکال نداره هه مین اومد کنار صندلیه پیشم نشست اروم گفتم
خاک تو سرت ابرومو بردی
هه مین : ایشششش حالا یچیزی شد دیگه
بزار کلاس تموم شه پدرتو در میارم
هه مین : ساکت شو کره خر
خفه چند دقیقه نشستیم که بچه های کلاس کمکم بیشتر میشدند وقتی همه اومدن استاد شروع کرد به درس دادن
ویو نام بورا
این استاد چرا فقط به من زل زده انگار ارثشو خوردم کلاس که تموم شد با هه مین خدافظ کردم و رفتم
هه مین : پس دعوامون چیشد؟
حوصله داری ها خدافظ رفتم خونه کیفمو انداختم روی زمین و خودمو پرت کردم روی تخت بعد رفتم غذا واسه خودم نودل درست کردم و خوردم بعد رفتم حموم از حموم که اومدم بیرون........
جان مادرتون لایک کنید فیک قبلی رو حمایت نکردید بخاطر همین پاکش کردم 😐
۱۲.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.