ازدواج زوری : پارت نهم
ازدواج زوری : پارت نهم
بلند شدم و لباسمو پوشیدم (صفحه ی بعد)
- دفعه ی اخرت باشه که بهم نه بگی یا به حرفم گوش نکنی چون به گ////ات میدم
+باشه باشه ببخشید معذرت میخوام
-همیشه اینو میگی ولی بازم کار خودتو میکنی
+نه اینبار واقعا به حرفت گوش میدم
-قول میدی ها
+چشم
-افرین بیبی گرل
یه پوز خند زدم
-نام را ببین درسته تاحالا بهت نگفتم اما خیلی دوست دارم
چون فهمیدم دوسم داره نمیدونم چیشد از خوشحالی پریدم بغلش و یه بوس ریز زدم چون فهمیدم چیکار کنم خجالت کشیدم و داشتیم به هم زل میزدیم که اون به لبم نگاه کرد و بوسیدش منم همراهی کردم و بوسیدمش روم خیمه زد و دوباره منو بوسید سرشو اورد بالا
-تو هم منو دوست داری؟
+اره
در واقعیت یکم ازش خوش اومده بود چون واقعا خیلی جذابه اما چون ازیتم میکرد حسم بهش ازبین میرفت اما چون دیدم دوسم داره خیلی خوشحال شدم بعد اینکه گفتم اره دستامو دور گردنش حلقه کردم و دوباره شروع کرد به بوسیدنم حدود 5،6 دقیقه ایی درحال بوسیدنم بود که ازم دل کند سرشو اورد بالا و موهامو گزاشت پشت گوشم و گونمو بوس کرد از روم بلند شد و رفت لباسشو پوشید (صفحه بعد)
-نام را
+بله
-خیلی دوست دارم
+منم دوست دارم
-میشه بغلم کنی ؟
+باشه اومدم
همو بغل کردیم که وقتی ازش جدا شدم دستم دور کمرش بود و صورتمو ناز کرد و گونمو بوس کرد و بعد یه بوس ریز به لبم زد اون چون قدش بلند بود پاهامو بردم بالا و گونشو بوسیدم و هردومون باهم لبخند زدیم
-بریم شام بخوریم؟
+بریم از اتاق اومدیم بیرون و از پله ها اومدیم پایین شام از قبل درست شده بود دوکبوکی نودل و کورن داگ داشتیم غذا میخوردیم که یکم روی یکم سسی شد که آقای جئون انگشتشو اورد روی لبم و سسو پارک کرد و دستشو گزاشت توی دهنش بعد به هم زل زدیم و لبخند زدیم بعد شام تلویزون رو روشن کردیم و فیلم دیدیم من کم کم خوابم برد و سرمو گزاشتم روی شونش و خوابیدم اقای جئون تعجب کرد و و وقتی دید خوابیدم روی شونش لبخند زد تلویزیون رو خاموش کرد و اونم سرشو گزاشت روی سرم و خوابید.....
جان مادرتون حمایت کنید 😐
بلند شدم و لباسمو پوشیدم (صفحه ی بعد)
- دفعه ی اخرت باشه که بهم نه بگی یا به حرفم گوش نکنی چون به گ////ات میدم
+باشه باشه ببخشید معذرت میخوام
-همیشه اینو میگی ولی بازم کار خودتو میکنی
+نه اینبار واقعا به حرفت گوش میدم
-قول میدی ها
+چشم
-افرین بیبی گرل
یه پوز خند زدم
-نام را ببین درسته تاحالا بهت نگفتم اما خیلی دوست دارم
چون فهمیدم دوسم داره نمیدونم چیشد از خوشحالی پریدم بغلش و یه بوس ریز زدم چون فهمیدم چیکار کنم خجالت کشیدم و داشتیم به هم زل میزدیم که اون به لبم نگاه کرد و بوسیدش منم همراهی کردم و بوسیدمش روم خیمه زد و دوباره منو بوسید سرشو اورد بالا
-تو هم منو دوست داری؟
+اره
در واقعیت یکم ازش خوش اومده بود چون واقعا خیلی جذابه اما چون ازیتم میکرد حسم بهش ازبین میرفت اما چون دیدم دوسم داره خیلی خوشحال شدم بعد اینکه گفتم اره دستامو دور گردنش حلقه کردم و دوباره شروع کرد به بوسیدنم حدود 5،6 دقیقه ایی درحال بوسیدنم بود که ازم دل کند سرشو اورد بالا و موهامو گزاشت پشت گوشم و گونمو بوس کرد از روم بلند شد و رفت لباسشو پوشید (صفحه بعد)
-نام را
+بله
-خیلی دوست دارم
+منم دوست دارم
-میشه بغلم کنی ؟
+باشه اومدم
همو بغل کردیم که وقتی ازش جدا شدم دستم دور کمرش بود و صورتمو ناز کرد و گونمو بوس کرد و بعد یه بوس ریز به لبم زد اون چون قدش بلند بود پاهامو بردم بالا و گونشو بوسیدم و هردومون باهم لبخند زدیم
-بریم شام بخوریم؟
+بریم از اتاق اومدیم بیرون و از پله ها اومدیم پایین شام از قبل درست شده بود دوکبوکی نودل و کورن داگ داشتیم غذا میخوردیم که یکم روی یکم سسی شد که آقای جئون انگشتشو اورد روی لبم و سسو پارک کرد و دستشو گزاشت توی دهنش بعد به هم زل زدیم و لبخند زدیم بعد شام تلویزون رو روشن کردیم و فیلم دیدیم من کم کم خوابم برد و سرمو گزاشتم روی شونش و خوابیدم اقای جئون تعجب کرد و و وقتی دید خوابیدم روی شونش لبخند زد تلویزیون رو خاموش کرد و اونم سرشو گزاشت روی سرم و خوابید.....
جان مادرتون حمایت کنید 😐
۱۰.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.