استاد کیم
(استاد کیم )
پارت ۲۴
کانگ دا : تصادف کردیم من با مینو خانم و خانم مینو با من
مینو : اااااره وای اون روز خیلی ناراحت بودم و ..
یون وو : مینو ترمز بگیر
مینو : باشه بابا ..
مینو یهویی روبه تهیونگ کرد
مینو : چرا نگفتی غول داری ؟ ها
تهیان : امممممم پس خانم کوچولو شمایی
مینو خنده کیوتی و خجالتی کرد و نگاه اش را به زمین دوخت
مینو: شما هم میگید خانم کوچولو...
تهیان : انگار خوشت نمیاد
یونهی : نه خیلی ولی از اینکه داداشش بهش میگه پیشی که بهتره
مینو : مگه دلم میاد بهم میگه پیشی این
تهیونگ : مینو .... نباید به داداشت که ازت بزرگ تره اینجوری بگی
مینو نیم نگاه به تهیونگ انداخت و لب هایش را غنچه ای کرد و گفت
مینو : باش......
کانگ دا : چرا سرزنش اش میکنی تهیونگ
تهیونگ : من استادشم
کانگ دا : هر چی باشه نباید سرزنش اش کنی
تهیونگ : مینو شاگرد منه و ...
مینو .... یا خدا استاد کیم و کانگ دا دارن دعوا میکنن سره الکی باید یه گلی به سرم بریزم آهان
مینو: آقا تهیان استاد کیم رو دوست داری
یونهی : هی مینو چرتو پرت نگو تو چه به زندگی شخصی بقیه
تهیان : نه هیچ اشکالی نداره خانم یونهی
یون وو : پس که اینطور شما همو میشناختی
مینو رو میز لیوان ش*راب را دید و برداشت وقتی یون وو نگاه اش کرد با داد گفت
یون وو : هی بزارش
مینو : نه خیرم مگه چیه خوب
تهیونگ : مینو بزارش
مینو با شیطنت گفت
مینو: اگه بخورم چی
روبه تهیونگ کرد
تهیونگ هم کمی صورت اش را نزدیک اش کرد، و گفت
تهیونگ : تنبیح میشی
مینو صورت اش را کمی نزدیک تر کرد
مینو : مثلا چه تنبیحی
تهیونگ: چه میدونم مثلا باید کل کتاب ریاضی را تو یک هفته باید برام بخونی
@Yonjin953
پارت ۲۴
کانگ دا : تصادف کردیم من با مینو خانم و خانم مینو با من
مینو : اااااره وای اون روز خیلی ناراحت بودم و ..
یون وو : مینو ترمز بگیر
مینو : باشه بابا ..
مینو یهویی روبه تهیونگ کرد
مینو : چرا نگفتی غول داری ؟ ها
تهیان : امممممم پس خانم کوچولو شمایی
مینو خنده کیوتی و خجالتی کرد و نگاه اش را به زمین دوخت
مینو: شما هم میگید خانم کوچولو...
تهیان : انگار خوشت نمیاد
یونهی : نه خیلی ولی از اینکه داداشش بهش میگه پیشی که بهتره
مینو : مگه دلم میاد بهم میگه پیشی این
تهیونگ : مینو .... نباید به داداشت که ازت بزرگ تره اینجوری بگی
مینو نیم نگاه به تهیونگ انداخت و لب هایش را غنچه ای کرد و گفت
مینو : باش......
کانگ دا : چرا سرزنش اش میکنی تهیونگ
تهیونگ : من استادشم
کانگ دا : هر چی باشه نباید سرزنش اش کنی
تهیونگ : مینو شاگرد منه و ...
مینو .... یا خدا استاد کیم و کانگ دا دارن دعوا میکنن سره الکی باید یه گلی به سرم بریزم آهان
مینو: آقا تهیان استاد کیم رو دوست داری
یونهی : هی مینو چرتو پرت نگو تو چه به زندگی شخصی بقیه
تهیان : نه هیچ اشکالی نداره خانم یونهی
یون وو : پس که اینطور شما همو میشناختی
مینو رو میز لیوان ش*راب را دید و برداشت وقتی یون وو نگاه اش کرد با داد گفت
یون وو : هی بزارش
مینو : نه خیرم مگه چیه خوب
تهیونگ : مینو بزارش
مینو با شیطنت گفت
مینو: اگه بخورم چی
روبه تهیونگ کرد
تهیونگ هم کمی صورت اش را نزدیک اش کرد، و گفت
تهیونگ : تنبیح میشی
مینو صورت اش را کمی نزدیک تر کرد
مینو : مثلا چه تنبیحی
تهیونگ: چه میدونم مثلا باید کل کتاب ریاضی را تو یک هفته باید برام بخونی
@Yonjin953
- ۱۵.۱k
- ۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط