کسایی رو که وارد اون خونه میشن اذیت میکنه تا حالا حدود

کسایی رو که وارد اون خونه میشن ،اذیت میکنه ،تا حالا حدود هفده-هجده خانوار تو این خونه ساکن شدن اما همه اونا سر دو روز نشده از این محل رفتن، بهش گفتم ولی من اون رو جن تصور میکردم ولی اون گفت شاید به چشم تو به این شکل اومده ولی در اصل روحه.از اون خداحافظی کردم و از مغازه بیرون اومدم و برای بار آخر همون خونه رو از بیرون نگاه کردم و به خودم گفتم که غلط کنم دیگه به این خونه نزدیک شم و از اونجا رفتم .
نظر؟؟؟؟
دیدگاه ها (۳۰)

سلام!من ایمانم!این داستان که میخوام بگم، مال 12 سال پیشه!من ...

ادامه ?من پیش خودم گفتم شاید بخاطر مسائل کاریش عصبانیه!رفتم ...

دیدم که پنجره ی حال بازم کاملأ بازه ،داشتم از ترس میمردم که ...

و داشت خوابم می برد که یه صدایی اومد که یه دفعه از خواب بیدا...

با نوری که خورد تو صورتم بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی کارای ...

پلیس. ابلیس. part¹⁴_ خیلی خب بیا این کارت رو بگیر بر...

باید بدهکاریم بهت رو صاف می کردم و مثل یک ژاپنی وظیفه شناس د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط