رمان یا همون فیک
عشق پنهان (پارت ۱۳)
☆: بیا رفتم
♡: اخیی بالاخره رفت (بچه ها بالاخره همون بلخره هست فقط اینجوری مینیویسن)
(ساعت 9 صبح)
از زبان ا/ت:
ساعت 9 صبح بود یعنی بزنیشاا ایششش جیهوپ اصلا ولش کن در زدم اجوما اومد و بردم تو اتاقم یه دو 20 مینی گرفتم و رفتم یه جیزی هم خوردم بعد رفتم گه ارایش کنم باید یکاری میکرردم جای زخم و کبودی ها معلوم نشه چون خیلی شوگا حساس بود و خداروشکر کارم گیمیر کردن ارایشم و کردم و یه لباس پوشیدم چون توهوا کرم بود یه لباسی پوشیدم که شلوار نخواد (عکس لباس بست بعدی) بعد رفتم دم در اتاق جیهوپ و در زدم
از زبان جیهوپ:
درحال فک کردن بودم که یکی در زد و. گفتم بیاد داخل ا/ت بود لباسش خیلی کوتا نبود اما شلوار نپوشیده بود داشتم اتیش میگرفتم که بعد با خودم گفتم چرا اتیش بگیرم
♡: هوووی کجای
☆: ا.... چی.. چی شده
♡: سوییچ ماشین بهم بده
☆: چرا اونوقت
♡: میخوام برم پلو داداشم به لطف شما ماشینم خونه هست
☆: تاکسی بگیر برو خونتون با ماشین خودت برو
♡: یعنی هااا
☆: یعنی چی
♡: هیچی بابا اه من رفتم
از زبان ا/ت:
از اتاقش رفتم بیرون و یه صد تای فوحشش دادم(تو گوه خوردی فوحشش دادی) و بعد رفتم و یه تاکسی گرفتم بعد از 10 مین رسیدم به محل کار شوگا اولش نمیدونستم چی بگم اما بعدش گفتم یه چیزی میگم
♡: شوگا منم میتونم بیام داخل
☆: بیا رفتم
♡: اخیی بالاخره رفت (بچه ها بالاخره همون بلخره هست فقط اینجوری مینیویسن)
(ساعت 9 صبح)
از زبان ا/ت:
ساعت 9 صبح بود یعنی بزنیشاا ایششش جیهوپ اصلا ولش کن در زدم اجوما اومد و بردم تو اتاقم یه دو 20 مینی گرفتم و رفتم یه جیزی هم خوردم بعد رفتم گه ارایش کنم باید یکاری میکرردم جای زخم و کبودی ها معلوم نشه چون خیلی شوگا حساس بود و خداروشکر کارم گیمیر کردن ارایشم و کردم و یه لباس پوشیدم چون توهوا کرم بود یه لباسی پوشیدم که شلوار نخواد (عکس لباس بست بعدی) بعد رفتم دم در اتاق جیهوپ و در زدم
از زبان جیهوپ:
درحال فک کردن بودم که یکی در زد و. گفتم بیاد داخل ا/ت بود لباسش خیلی کوتا نبود اما شلوار نپوشیده بود داشتم اتیش میگرفتم که بعد با خودم گفتم چرا اتیش بگیرم
♡: هوووی کجای
☆: ا.... چی.. چی شده
♡: سوییچ ماشین بهم بده
☆: چرا اونوقت
♡: میخوام برم پلو داداشم به لطف شما ماشینم خونه هست
☆: تاکسی بگیر برو خونتون با ماشین خودت برو
♡: یعنی هااا
☆: یعنی چی
♡: هیچی بابا اه من رفتم
از زبان ا/ت:
از اتاقش رفتم بیرون و یه صد تای فوحشش دادم(تو گوه خوردی فوحشش دادی) و بعد رفتم و یه تاکسی گرفتم بعد از 10 مین رسیدم به محل کار شوگا اولش نمیدونستم چی بگم اما بعدش گفتم یه چیزی میگم
♡: شوگا منم میتونم بیام داخل
۲.۵k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.