مافیای جذاب من
مافیای جذاب من
p=12
*ویو ا.ت*
با اخم به جونگکوک نگاه کردم و زیر لبی بهش فحش میدادم
که گفت
_خب ا.تم اوکی دوست دارم
+پس چرا میگفتی دوسم نداری؟
_چون بابای ملیسا مجبورم کرد
+یعنی خود ملیسا اینو نمیخاست
_نه چون ملیسا خودش دوست دختر داره
+یعنی ل. ز. ب. ی. ن. ه؟
_اره
**1ماه بعد**
*ویو ات*
با ملیسا رفیق شدم دختر باحالی بود منو جونگکوکم دوباره باهم بودیم لیا هیچی رو بهم گفت و کلی خوش گذرونیدیم
و منو جونگکوکم به خوبی و خوشی باهم زندگی کردیم
(چون هیچ ایده ای نداشتم تمومش کردم ولی بعدی رو بهتر مینوسیم و بیشتر چون با این خودمم گیج شدم)
p=12
*ویو ا.ت*
با اخم به جونگکوک نگاه کردم و زیر لبی بهش فحش میدادم
که گفت
_خب ا.تم اوکی دوست دارم
+پس چرا میگفتی دوسم نداری؟
_چون بابای ملیسا مجبورم کرد
+یعنی خود ملیسا اینو نمیخاست
_نه چون ملیسا خودش دوست دختر داره
+یعنی ل. ز. ب. ی. ن. ه؟
_اره
**1ماه بعد**
*ویو ات*
با ملیسا رفیق شدم دختر باحالی بود منو جونگکوکم دوباره باهم بودیم لیا هیچی رو بهم گفت و کلی خوش گذرونیدیم
و منو جونگکوکم به خوبی و خوشی باهم زندگی کردیم
(چون هیچ ایده ای نداشتم تمومش کردم ولی بعدی رو بهتر مینوسیم و بیشتر چون با این خودمم گیج شدم)
۱۰.۳k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.