چندپارتی پارت
چندپارتی پارت۱
خون اشام جئون
__________________________
"ویو ا/ت"
_ببخشید ارباب جئون شمارا صدا کردن که برین دفترشون
منشی: ممنونم(میره تو اتاق)
_این دختره چش بود خیلی عشوه میریزه(تو دلش)
منشی: ارباب جئون گفتن که شماهم بیاید
_اومدم(رفت تو اتاق)
+خب از این لحظه به بعد خانم کیم منشی شخصی من میشه و خانم شی اخراج
منشی: شما منو حتی منشی شخصیتونم نکردین فقط بهتون پرونده میدادم و تماساتون رو دریافت میکردم
+همین که گفتم
منشی: واقعا میخواین این هرزه رو منشی شخصیتون کنید
+فک کردی من نفهمیدم میخواستی منو لو بدی
منشی: ارباب شما از کجا
+از زندگیت خدافظی کن(از صندلیش پا میشه)
منشی: ارباب دارن چیکار میکنید
+هیس(دندونای نیشیش رو واد گردن منشی شی میکنه) اح(خون دهنش رو توف میکنه بیرون)چه خون تلخی داری
منشی:(در حال کم اوردن نفس) ارباب شما چی هسین
+خدافظ خانم شی(یه گلوله میزنه تو مغزش)
+خب منشی کیم
_ا.. ا.. ارباب
+هیس اگه توهم بخوای لو بدی همین بلا سرت میاد(طرف ا/ت میاد)
_نه من هیچ چیزی به کسی نمیگم ولی شما از خونش چشیدی
+هیس(دستش رو دور کمر ا/ت حلقه میکنه من خودش رو به ا/ت میچسبونع)
_ارباب دارین چیکار میکنین
+هیچی مگه نگفتم وقتی تنهاییم میتونی جونگکوک صدام کنی
_ببخشید جونگکوک...چرا چشات قرمز شده
+اح فا..ک دوباره
_چیشده
+میتونی یکم از خون دستت بدی بهم(ا/ت رو ول میکنه)
_چی اما من چاقو ندارم
+بیا(بهش میده)
_خب یک دو سه(چاقو رو رو دستش میکشه و خونش رو داخل لیوان جونگکوک خالی میکنه)ایی دستم میسوزه
+خوشم اومد خون خوش مزه ای داری(خونش رو سر میکشه)
_ممنونم
+به کسی نمیگی که من خون اشامم
_باشه بهم اعتماد کن
+خوبه بیا امروز بریم یجا
_باشه
(ویو به وقتی که ساعت کاری تموم شد)
_خب خسته نباشین ارباب
+بیا بریم کجا
_اهان اومدم
+سوار شو
_چشم
+خوب قراره بریم خونه بابام
_ها باشه
(ویو به وقتی که میرسن)
(بابای جونگ کوک رو پ.ج مینویسم مامانشم م.ج مینویسم)
پ.ج: پسرم ایشون کین
+منشی جدیدم
پ.ج: خوشبختم دخترم
_ممنونم
م.ج: پسرکم این سری توی انتخاب منشی چشاشو باز کرده
+مامان
+اهان بابا راستی گفتم انگار توی این دنیا یه خون اشام ناقص هست
پ.ج:اره
+خب بپرس سوالات رو
پ.ج: ببین دخترم هر سوالی ازت پرسیدم جواب بده
_چشم
پ.ج. خوب اول بگو خوابای عجیبی این روزا ندیدی
_چرا خواب دیدم بهم خون دادن تبدیل به خون اشام شدم
پ.ج. خودشه خب وقتی خون میبینی چی
_نمیدونم خون دوست دارم
پ.ج. خب بعدی تا به حال طعم خون رو تو دهنت حس کردی ولی زخمی نشدی یا مثلا شده گشنت باشه اما هرچی بخوری سیر نمیشی و نیاز داری یه چیزی که نمیدونی چیه
_اره اره هر دوتاش هم شده
پ.ج. خب دوست داری خون اشام بشی اگه میتونستی
_اره کیه که دوست نداشته باشه
پ.ج.......
خون اشام جئون
__________________________
"ویو ا/ت"
_ببخشید ارباب جئون شمارا صدا کردن که برین دفترشون
منشی: ممنونم(میره تو اتاق)
_این دختره چش بود خیلی عشوه میریزه(تو دلش)
منشی: ارباب جئون گفتن که شماهم بیاید
_اومدم(رفت تو اتاق)
+خب از این لحظه به بعد خانم کیم منشی شخصی من میشه و خانم شی اخراج
منشی: شما منو حتی منشی شخصیتونم نکردین فقط بهتون پرونده میدادم و تماساتون رو دریافت میکردم
+همین که گفتم
منشی: واقعا میخواین این هرزه رو منشی شخصیتون کنید
+فک کردی من نفهمیدم میخواستی منو لو بدی
منشی: ارباب شما از کجا
+از زندگیت خدافظی کن(از صندلیش پا میشه)
منشی: ارباب دارن چیکار میکنید
+هیس(دندونای نیشیش رو واد گردن منشی شی میکنه) اح(خون دهنش رو توف میکنه بیرون)چه خون تلخی داری
منشی:(در حال کم اوردن نفس) ارباب شما چی هسین
+خدافظ خانم شی(یه گلوله میزنه تو مغزش)
+خب منشی کیم
_ا.. ا.. ارباب
+هیس اگه توهم بخوای لو بدی همین بلا سرت میاد(طرف ا/ت میاد)
_نه من هیچ چیزی به کسی نمیگم ولی شما از خونش چشیدی
+هیس(دستش رو دور کمر ا/ت حلقه میکنه من خودش رو به ا/ت میچسبونع)
_ارباب دارین چیکار میکنین
+هیچی مگه نگفتم وقتی تنهاییم میتونی جونگکوک صدام کنی
_ببخشید جونگکوک...چرا چشات قرمز شده
+اح فا..ک دوباره
_چیشده
+میتونی یکم از خون دستت بدی بهم(ا/ت رو ول میکنه)
_چی اما من چاقو ندارم
+بیا(بهش میده)
_خب یک دو سه(چاقو رو رو دستش میکشه و خونش رو داخل لیوان جونگکوک خالی میکنه)ایی دستم میسوزه
+خوشم اومد خون خوش مزه ای داری(خونش رو سر میکشه)
_ممنونم
+به کسی نمیگی که من خون اشامم
_باشه بهم اعتماد کن
+خوبه بیا امروز بریم یجا
_باشه
(ویو به وقتی که ساعت کاری تموم شد)
_خب خسته نباشین ارباب
+بیا بریم کجا
_اهان اومدم
+سوار شو
_چشم
+خوب قراره بریم خونه بابام
_ها باشه
(ویو به وقتی که میرسن)
(بابای جونگ کوک رو پ.ج مینویسم مامانشم م.ج مینویسم)
پ.ج: پسرم ایشون کین
+منشی جدیدم
پ.ج: خوشبختم دخترم
_ممنونم
م.ج: پسرکم این سری توی انتخاب منشی چشاشو باز کرده
+مامان
+اهان بابا راستی گفتم انگار توی این دنیا یه خون اشام ناقص هست
پ.ج:اره
+خب بپرس سوالات رو
پ.ج: ببین دخترم هر سوالی ازت پرسیدم جواب بده
_چشم
پ.ج. خوب اول بگو خوابای عجیبی این روزا ندیدی
_چرا خواب دیدم بهم خون دادن تبدیل به خون اشام شدم
پ.ج. خودشه خب وقتی خون میبینی چی
_نمیدونم خون دوست دارم
پ.ج. خب بعدی تا به حال طعم خون رو تو دهنت حس کردی ولی زخمی نشدی یا مثلا شده گشنت باشه اما هرچی بخوری سیر نمیشی و نیاز داری یه چیزی که نمیدونی چیه
_اره اره هر دوتاش هم شده
پ.ج. خب دوست داری خون اشام بشی اگه میتونستی
_اره کیه که دوست نداشته باشه
پ.ج.......
- ۱۱.۹k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط