میگفت،باید دفنش کنید تو سکوت،داد میزد،میگفت، اون میخاد بخ
میگفت،باید دفنش کنید تو سکوت،داد میزد،میگفت، اون میخاد بخوابه،میگفت خستست،صداش نمیرسید بِ گوش هیچکی،
جیغ میزدُتارایِ صوتیش،پاره میشد،اونوقت بود که کلمه ها باخون میفتاد بیرون..
سرمامیشست تو رگاشُ،شبجایِ خون جاری میشد،خونِ تلخِ شب با کلمه ها کِ میفتاد بیرون،جسمش میشد یِ تنِ بی جون
تنهابود بینِ ازدحامِ جمعیتی کِ صداشو نمیشنیدن..
نمیخواست،نباید اونم میشد شبیه اون نهنگی کِ کسی صداشو نمیشنید،باید یکی دفنش میکرد تو دلِ خاک.
باید خودش دست به کار میشد..
باید کارُ تموم میکرد..
دلِ خاکُ که کندُ،با دستایِ پر زخمُ تاولِ این روزا..
تنِ بی جونو میکشیدُ میکشید..
تاپرتش کنه تو دلِ خاک،یجایی تهِ دره تنهاییُ سکوت..
تنِ،زخم خوردرُ رو سنگایِ تیز کشیده میشدُ رد خون پخشِ زمین..
دلش نمیخاست به اون صدا گوش کنه..
اره همون صدا..
جیغ میزد میگفت:
نکن، نکن منبه غیر تو کسیو ندارم..
ادم مگه خودشم دفن میکنه:)؟
mohy.
02:00
GN🌕
جیغ میزدُتارایِ صوتیش،پاره میشد،اونوقت بود که کلمه ها باخون میفتاد بیرون..
سرمامیشست تو رگاشُ،شبجایِ خون جاری میشد،خونِ تلخِ شب با کلمه ها کِ میفتاد بیرون،جسمش میشد یِ تنِ بی جون
تنهابود بینِ ازدحامِ جمعیتی کِ صداشو نمیشنیدن..
نمیخواست،نباید اونم میشد شبیه اون نهنگی کِ کسی صداشو نمیشنید،باید یکی دفنش میکرد تو دلِ خاک.
باید خودش دست به کار میشد..
باید کارُ تموم میکرد..
دلِ خاکُ که کندُ،با دستایِ پر زخمُ تاولِ این روزا..
تنِ بی جونو میکشیدُ میکشید..
تاپرتش کنه تو دلِ خاک،یجایی تهِ دره تنهاییُ سکوت..
تنِ،زخم خوردرُ رو سنگایِ تیز کشیده میشدُ رد خون پخشِ زمین..
دلش نمیخاست به اون صدا گوش کنه..
اره همون صدا..
جیغ میزد میگفت:
نکن، نکن منبه غیر تو کسیو ندارم..
ادم مگه خودشم دفن میکنه:)؟
mohy.
02:00
GN🌕
۹۷.۹k
۲۷ خرداد ۱۴۰۰