این فیلم را به عقب برگردان

این فیلم را به عقب برگردان
آنقدر که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود که می دود
در دشت های دور
آنقدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین
زمین...
نه
به عقب تر برگرد!
بگذار خدا دوباره دست هایش را بشوید
در آینه بنگرد
شاید تصمیم دیگری گرفت...



#گروس_عبدالملکیان
دیدگاه ها (۲)

یادت هست روزگارم رامن برای خودم کسی بودممن برای خودم کسی هست...

رک بگو! عاشق این بی سر و پایی یا نه؟درک تقریبا و انگار و حدو...

‏قلب؟راستش نمیدانم چیست، امّا این را میدانم که فقط جایِ آدم ...

روز اول که دیدمش گفتم:آنکه روزم سیه کند این است...!#فخرالدین...

رمان خواهر و برادر رزمیکار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط