پارت ۳💛💜💫

که یهو صاحب بوفه مفت: شرمنده ولی فقط یدونه ساندویچ مرغ مونده. تو هم سریع گفتی:خب من یه چیز دیگه بر میدارم ... که یهو شوگا گفت : نه من یه چیز جدید بر میدارم مثلا موچی .. بعد تو گفتی : نهه من یه چیز دیگه بر میدارم .
که یهو صاحب بوفه اون یه ساندویچ رو نصف کرد و داد به شما . حساب کردید و رفتید تو حیاط نشستید و شروع به خوردن کردید .که یهو شوگا گفت: هوم اسمت ا.ت بود درسته ؟ تو هم با سر تایید کردی و ادامه داد: اوم خب میای باهم دوست بشیم؟ انقدر کیوت گفت که یهو ساندویچ تو گلوت گیر کرد و گفتی: چی.. اره اره چرا که نه .
بعد خندید و توهم خندیدی. رفتید سر کلاس و سر جاتون نشستید. معلم شروع به درس دادن کرد . بقیه زنگ تفریح ها هم با شوگا گذروندی. زنگ خونه خرد و وسایلتو جمع کردی دم در مدرسه به شوگا گفتی : اوم تو پیاده میری؟ اونم بد سر تایید کرد ادامه دادی: خب میای باهم بریم؟ اونم گفت اره و راه افتادید به سمت خونه . بعد متوجه شدید خونه هاتون تقریبا نزدیک همه و شوگا گفت: ا.ت حالا که خونه هامون نزدیکه میای از این به بعد باهم بریم مدرسه؟ توهم گفتی: معلومههههه و از هو خداحافظی کردید و به سمت خانه های خود رفتید. صبح فردا از خدنه زدید بیرون و دیدید شوگا دم در منتظر شوگا و تو لنگ لنگ کنان با سمتش رفتی و صبح بخیر گفتی و سلام کردی و اونم جوابتو داد. راه افتادید به سمت مدرسه و رسدید. وارد کلاس شدی و شوگا سریع رفت سر جاش نشست تو هم از پرسیدی چرا انقدر سریع... که یهو دوستتون پرید روتون و انداختتون رو زمین و تو با داد گفتی: اهایییی چته تووووو.
که بعد فهمیدی چرا شوگا سریع رفت سر جاش و دوستت گفت...
.
.
.
.
.
.
ببینید چقدر نوشتم 😌😌
بخونید حال کنید
دیدگاه ها (۷)

سیلامم👋👋

پارت ۴💛💚💫

پارت ۲💫🐱💖

پارت ۱🐱💜

دختر قمار باز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط