راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جـــان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیــر حاجت هیچ استخـاره نیست

ما را ز منع عقــل متـرسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیـچ کاره نیست

از چشـم خود بپرس که ما را که می‌کشد
جانا گنـاه طالع و جـرم ستاره نیست
دیدگاه ها (۳)

❤❤❤❤❤❤غیر از غم اندوه تو ای یار نبردمبردم همه از یاد و تو رخ...

دلبری دل بسته بود اما دلش با ما نبود قلب سردی بود درجان دلش ...

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧ...

غـزل بهـانه می شود، که با تو گفتگو کنمبرای دردِ دل فقط، بـه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط