حوالی زندگی من اگر پیدایت شد بهتر است کمی مراعات حال مر

حوالی زندگی من، اگر پیدایت شد، بهتر است کمی مراعات حال مرا بکنی.
من از یک نبرد خیلی سخت و با دست‌های خالی به خانه‌ام برگشته‌ام.
چیزی از زندگی برایم باقی نمانده است.
فرمانده‌ای هستم تنها، که سربازهایم همگی‌شان به من شلیک کردند.
دیدگاه ها (۰)

اما آشوب درونش را نه کلمات می توانست بیان کند و نه فریاد ها.

‌‌‌‌‌‌‌کنـار تــو عشق هست🫀 زندگی توی بهشت هست...🔗🤍✨

چشم تو روى من غم زده شمشير كشيدقلب من ياد تو افتاد فقط تير ك...

حوالی زندگی من، اگر پیدایت شد، بهتر است کمی مراعات حال مرا ب...

🔴 حکایت دو مداد سیاهاز دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط