Monarchy part : ۱۶

الان دارم اتاق پادشاه را تمیز میکنم تختش را مرتب میکنم و ملافه ها را به آرامی میکشم سپس لباسهای سلطنتی او را در کمد لباس میزارم وقتی کارم با اتاقش تمام شد، سینی صبحانه اش را به آشپزخانه بر می گردم
من فقط پادشاه را صبح میبینم تا صبحانه و شام را به او بدهم.
او به طرز عجیبی هنوز هم از من میخواهد که در تمام وعده غذایی کنارش بایستم چند هفته گذشته و او همچنان به این کار ادامه میدهد. من گاهی نمی توانم آن مرد را درک کنم در بقیه روز هر جا که لازم باشد کمک میکنم اما من همچنان به درخواست شاه در دسترس هستم
به راهروی خدمتکار که به آشپزخانه منتهی میشود میرسم از پله ها پایین میروم و مواظب هستم که مانند قبل چیزی نیفتم راه پله بسیار باریک است و تنها پلکانی است که مستقیماً به درهای سالن بزرگ منتهی میشود چند هفته قبل چند پسر خدمتکار از پله های تنگ بالا میدویدند و با من برخورد میکردند که باعث شد سینی را که از پله ها پایین میرفت رها کنم وقتی به پایین رسید همه خراشیده و فرورفته بود سینی آن حافظه را محکم میگیرم تا به آخرین پله برسم
من امشب اگنولا را میبینم که برای شام سیب زمینی پوست می کند. او در اینجا مادر برخی از خدمتکاران محسوب می شد. او خوب بود اما میتواند هنگام سرزنش سخت باشد. او متوجه من شد
^ امروز لوس (نور) من چطور است؟
او من را "لوس" صدا می کند زیرا ظاهراً همانطور که آگنولا میگوید من نور این مکان خدادادی هستم. همیشه لبخند میزند و همیشه به شما کمک می کند از صبحم به او می گویم که جالب نبود
من به او کمک میکنم تا سیب زمین‌ها را پوست کند او قبول می کند. سیب زمینی ها را پوست میگیرم سپس دو دختر چند هفته پیش وارد آشپزخانه می شوند
~ الی چه شگفت انگیز
یکی شروع میکند
~ ما فقط در مورد شما صحبت میکردیم فقط فکر میکردیم که تنها دلیلی که پادشاه حتى شما را میخواهد این است که بالاخره تخت او را گرم کنید
او پوزخند میزند در حالی که دیگری به تمسخر بی رحمانه او می خندد
^ بسه هر دوی شما برید
آگنولا بر سر آنها فریاد میزنه آنها با نیشخند دور میشوند به جایی که ایستاده بودند خیره میشوم آیا حقیقت دارد؟ آیا من اینجا هستم که تخت او را گرم کنم؟ با خودم فکر کردم در کف دستم احساس درد میکنم به پایین نگاه میکنم تا ببینم به جای سیب زمینی کف دستم را بریده ام
اگنولا آب سرد روی دستم می ریزد
^ اوه بزار دستت را پانسمان کنم
او باید متوجه نگاه پریشان من شده باشد.
^ در مورد آنها نگران نباش .فرزندم آنها فقط تلاش میکنند تا تو رو اذیتت کنن

های گایز اینم از پارت هدیه 🎁 لایک و کامنت بزارید حمایت کنید برای پارت بعد لایک تون بالا ۱۵ باشه
دیدگاه ها (۴)

Monarchy part : 17

Monarchy part : 18

Monarchy part : ۱۵

Monarchy part : ۱۴

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁵

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط