خودکشی نهنگ...
#خودکشینهنگ...
اینک شما که به ساحل رسیدهاید
آیا نهنگِ صدایِ شماست؟
که در سالهای پختگیِ بُغض
لبخند میزند و صادقانه میمیرد؟
با دستهای سیمانیِ فروغ...
معماریِ این فصلِ ناگهان
کاری نبود که نباید؟
چیزی نبود که تو باید؟
انگشتهای تو
در دستهای بزرگِ زمان
قُفل میشوند؟
نه... زنجیر میشوند.
از هر دریچهی ممکن
خورشید میچکد به عُمقِ برهنهی جنگل
این وهمِ مرثیهوار
چیزی به غیرِ ذوقِ یکی شعر
در دهانِ ذهنِ یکی شاعر
هرگز نبوده است
جز عشق چیست؟
آنچه نهنگِ تنها را
تا ساحلِ عدمِ خویش میکِشد آرام
یا کیست او
که دچارِ یقینِ شکآلود
دنبالِ خویش میرود بیخویش؟
جز عشق چیست؟
که لب از گفتگویِ درودش
به لرزه میافتد
اثبات:
چیز قشنگیست،
جز در مواردِ معلوم...
جز در حضورِ تو که ابرِ دریایی
از اشک تا لبخند
خندهگریهناکیِ توست
جایی ورایِ زمان
جایی فراتر از خورشید
آنجا که ذهنها
ترس از پذیرش تردید را
نوشیده و سرمست میشوند
آنگاه سینهی اسرارِ کودکانهی خود را
محضِ نوایِ وَخشِ واژهی ایمان
آسوده میدرند.
این است رازِ عاطفهی انسان:
پیمانِ ناگسستنیِ قلبهای جاودانِ یگانه
بیوحشتِ چُماقهایِ ژستِ زمانه،
در کودکانهترین شکل: دیوانه....
پ ♡ ن
نامه هایم را بردار ، دسته بندی کن ... بزن زیر بغلت ، از خانه بیرون برو ... یک جای خلوت پیدا کن ، همه شان را بدون ترتیب خاصی بخوان ، دوباره و دوباره و دوباره بخوان ... بعد خواندن نامه ها به من فکر کن ... به کسی که مدام برای تو می نویسد ، مدام دم ِ گوش ِ تو لق لقه می کنم فکرها و حرف ها و بغض ها و شعرهایم را ...
حالا نامه ها را مثل بادبادک های شرور در باد رها کن ... بگذار نامه ها را تمام پرنده ها ببینند ، تمام درختان بخوانند ، تمام ساختمان ها نفس بکشند ، بگذار تمام آدم ها سرمست این شاعرانه های انسانی شوند . بگذار دودی ترین شهر های جهان ، نامه باران شوند ... حالا پستچی خوشحال است از این که نامه ها به دست تمام کائنات خواهد رسید...
♡♡♡
خیآلمیکنینهنگهانمیدانند
آمدنبهساحلیعنیمرگ؟
خیآلمیکنیبهعاقبتشفکرنکردم
که گفتم دوستتدارم ؟
#گپِدل
خیالی نین ک ...
عیب اینین ک...
اشکالم اینین ک...
ولی هر طور ک ببی و هر کاری بکنی بازم مه خاطرت بیشتر از همه موا...
شاید بگی گنوغن ای چوک ک ایطوکا ب سری در اواردم و ول ناکردن ...
اهوووم گنوغتوم و دوستت امهه،وا ای ک افهمم چ خبرن !
تو نخلستون مو كُبكاب تو بیدم
میون باغ بی تاب تو بیدم
ثمر دادم همه چیدند و رفتند
ندونستن که مو بابِ تو بیدم...
https://toahangs.ir/download/5051/
#چوکبندر
#هرمزگانزیبا
#بندرعباس
#ابراهیممنصفی_رامیجنوب
اینک شما که به ساحل رسیدهاید
آیا نهنگِ صدایِ شماست؟
که در سالهای پختگیِ بُغض
لبخند میزند و صادقانه میمیرد؟
با دستهای سیمانیِ فروغ...
معماریِ این فصلِ ناگهان
کاری نبود که نباید؟
چیزی نبود که تو باید؟
انگشتهای تو
در دستهای بزرگِ زمان
قُفل میشوند؟
نه... زنجیر میشوند.
از هر دریچهی ممکن
خورشید میچکد به عُمقِ برهنهی جنگل
این وهمِ مرثیهوار
چیزی به غیرِ ذوقِ یکی شعر
در دهانِ ذهنِ یکی شاعر
هرگز نبوده است
جز عشق چیست؟
آنچه نهنگِ تنها را
تا ساحلِ عدمِ خویش میکِشد آرام
یا کیست او
که دچارِ یقینِ شکآلود
دنبالِ خویش میرود بیخویش؟
جز عشق چیست؟
که لب از گفتگویِ درودش
به لرزه میافتد
اثبات:
چیز قشنگیست،
جز در مواردِ معلوم...
جز در حضورِ تو که ابرِ دریایی
از اشک تا لبخند
خندهگریهناکیِ توست
جایی ورایِ زمان
جایی فراتر از خورشید
آنجا که ذهنها
ترس از پذیرش تردید را
نوشیده و سرمست میشوند
آنگاه سینهی اسرارِ کودکانهی خود را
محضِ نوایِ وَخشِ واژهی ایمان
آسوده میدرند.
این است رازِ عاطفهی انسان:
پیمانِ ناگسستنیِ قلبهای جاودانِ یگانه
بیوحشتِ چُماقهایِ ژستِ زمانه،
در کودکانهترین شکل: دیوانه....
پ ♡ ن
نامه هایم را بردار ، دسته بندی کن ... بزن زیر بغلت ، از خانه بیرون برو ... یک جای خلوت پیدا کن ، همه شان را بدون ترتیب خاصی بخوان ، دوباره و دوباره و دوباره بخوان ... بعد خواندن نامه ها به من فکر کن ... به کسی که مدام برای تو می نویسد ، مدام دم ِ گوش ِ تو لق لقه می کنم فکرها و حرف ها و بغض ها و شعرهایم را ...
حالا نامه ها را مثل بادبادک های شرور در باد رها کن ... بگذار نامه ها را تمام پرنده ها ببینند ، تمام درختان بخوانند ، تمام ساختمان ها نفس بکشند ، بگذار تمام آدم ها سرمست این شاعرانه های انسانی شوند . بگذار دودی ترین شهر های جهان ، نامه باران شوند ... حالا پستچی خوشحال است از این که نامه ها به دست تمام کائنات خواهد رسید...
♡♡♡
خیآلمیکنینهنگهانمیدانند
آمدنبهساحلیعنیمرگ؟
خیآلمیکنیبهعاقبتشفکرنکردم
که گفتم دوستتدارم ؟
#گپِدل
خیالی نین ک ...
عیب اینین ک...
اشکالم اینین ک...
ولی هر طور ک ببی و هر کاری بکنی بازم مه خاطرت بیشتر از همه موا...
شاید بگی گنوغن ای چوک ک ایطوکا ب سری در اواردم و ول ناکردن ...
اهوووم گنوغتوم و دوستت امهه،وا ای ک افهمم چ خبرن !
تو نخلستون مو كُبكاب تو بیدم
میون باغ بی تاب تو بیدم
ثمر دادم همه چیدند و رفتند
ندونستن که مو بابِ تو بیدم...
https://toahangs.ir/download/5051/
#چوکبندر
#هرمزگانزیبا
#بندرعباس
#ابراهیممنصفی_رامیجنوب
۵۴.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳