ایمجین از Suga
من زندگی معمولی داشتم و توی یکی از رستوران های معروف که ایدل ها معمولا میومدن گارسون بودم. زندگی من کاملا عادی بود تا اینکه مین یونگی از گروه بی تی اس به رستوران اومد و من با اولین دیدار عاشقش شدم و برای اولین بار از اینکه ادم عادی هستم متنفر شدم ، اخه مگه میشه من با مین یونگی باشم؟ پس تصمیم گرفتم از اون رستوران بیرون بیام. بعد از رفتنم مین یونگی مدام دنبالم میگشت، تا اینکه یه روز تونست شماره منو پیدا کنه و بهم زنگ بزنه.با سرعت زیاد به سمت رستوران دویدم و با دیدنش سریع رفتم توی بغلش:
-خانم گارسون! میتونم بگم تو اولین نگاه عاشقت شدم.
✓ #madi~ #Suga~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
-خانم گارسون! میتونم بگم تو اولین نگاه عاشقت شدم.
✓ #madi~ #Suga~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
۲۶.۸k
۰۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.