ایمجین از Suga

من زندگی معمولی داشتم و توی یکی از رستوران های معروف که ایدل ها معمولا میومدن گارسون بودم. زندگی من کاملا عادی بود تا اینکه مین یونگی از گروه بی تی اس به رستوران اومد و من با اولین دیدار عاشقش شدم و برای اولین بار از اینکه ادم عادی هستم متنفر شدم ، اخه مگه میشه من با مین یونگی باشم؟ پس تصمیم گرفتم از اون رستوران بیرون بیام. بعد از رفتنم مین یونگی مدام دنبالم میگشت، تا اینکه یه روز تونست شماره منو پیدا کنه و بهم زنگ بزنه.با سرعت زیاد به سمت رستوران دویدم و با دیدنش سریع رفتم توی بغلش:
-خانم گارسون! میتونم بگم تو اولین نگاه عاشقت شدم.

#madi~ #Suga~ #BTS
@army_bts_ot7
دیدگاه ها (۱)

سناریو از Teahyung

ایمجین از Jin

وانشات از Namjoon

دو راهی از Jimin و Teahyung

خون آشام عزیز (74)

☆ عشق روانی من (۸) ☆☆ از زبان هیروکو ☆یه هفته گذشته بود.پلیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط