وانشات از Namjoon
یا حرص و کلافه وارد دفتر رئیست شدی و پوشه ی توی دستت رو روی میز کوبیدی!
-یاا کیم نامجون.. دیگه کلافم کردی مگه بهت نگفته بودم که دیروز جلسه با شرکت فرانسوی داشتی.. میدونی چقدر داشتم حرفای رومخ و غر زدناشونو پشت تلفن تحمل میکردم؟طوری صحبت میکنن انگار من مقصرم.. فقط یه روز سر کار نیومدم و ببین چیکار کردی؟آیشش.. نامجوناااا یکم توجه کن!
همونطور که روی صندلی چرم سه نفره نشسته بود و دستاش رو پشت سرش گذاشته بود بهت نگاه انداخت:"خانم کیم فکر کنم بهتون تذکر داده بودم که سرکار رسمی صحبت کنید.. درست نمیگم؟"
-گور بابای رسمی صحبت کردن خیرسرمون چند روز دیگه مراسم نامزدیمونه..اصلا فهمیدی داشتم چی میگفتم؟ بهت گفتم بزار بیام سرکار تو باز یه دست گلی به آب میدی.. ولی چی گفتی؟
صدات رو کلفت کردی و سعی کردی که ادای نامجون رو در بیاری:"چاگیا بمون توی تخت نباید امروز به خودت سختی بدی.. چاگیا چاگیا چاگیا.. خب چاگیا و یه چیزی .. میدونی الان.."
+ا/ت کوچولوی من.. میدونی که به خاطر خودت گفتم.. الانم اتفاقی نیوفتاده خودم باهاشون صحبت میکنم
-چی؟ اتفاقی نیوفتاده؟ گوشام به فنا رفتن از بس اون منشی مدیرشون پشت تلفن صداشو واسه من بلند کرده..آیششش
+چطور میتونم گوشای لیدیم رو نوازش کنم تا صدای اون منشی کوتوله رو فراموش کنه؟ لازمه که امشب براش پیانو بزنم و به رقص خاص خودمون با آهنگی که دوست داره دعوتش کنم؟
گونه هات سرخ شد و سعی کردی آروم بشی و موهات رو که توی صورتت ریخته بود رو پشت گوشت دادی و لبخندی زدی:"احتمالا این بتونه همه چیز رو درست کنه.. نامجون شی
✓ #madi ~ #BTS ~ #Oneshot ~ #Namjoon ❜
⊸ @army_bts_ot7
-یاا کیم نامجون.. دیگه کلافم کردی مگه بهت نگفته بودم که دیروز جلسه با شرکت فرانسوی داشتی.. میدونی چقدر داشتم حرفای رومخ و غر زدناشونو پشت تلفن تحمل میکردم؟طوری صحبت میکنن انگار من مقصرم.. فقط یه روز سر کار نیومدم و ببین چیکار کردی؟آیشش.. نامجوناااا یکم توجه کن!
همونطور که روی صندلی چرم سه نفره نشسته بود و دستاش رو پشت سرش گذاشته بود بهت نگاه انداخت:"خانم کیم فکر کنم بهتون تذکر داده بودم که سرکار رسمی صحبت کنید.. درست نمیگم؟"
-گور بابای رسمی صحبت کردن خیرسرمون چند روز دیگه مراسم نامزدیمونه..اصلا فهمیدی داشتم چی میگفتم؟ بهت گفتم بزار بیام سرکار تو باز یه دست گلی به آب میدی.. ولی چی گفتی؟
صدات رو کلفت کردی و سعی کردی که ادای نامجون رو در بیاری:"چاگیا بمون توی تخت نباید امروز به خودت سختی بدی.. چاگیا چاگیا چاگیا.. خب چاگیا و یه چیزی .. میدونی الان.."
+ا/ت کوچولوی من.. میدونی که به خاطر خودت گفتم.. الانم اتفاقی نیوفتاده خودم باهاشون صحبت میکنم
-چی؟ اتفاقی نیوفتاده؟ گوشام به فنا رفتن از بس اون منشی مدیرشون پشت تلفن صداشو واسه من بلند کرده..آیششش
+چطور میتونم گوشای لیدیم رو نوازش کنم تا صدای اون منشی کوتوله رو فراموش کنه؟ لازمه که امشب براش پیانو بزنم و به رقص خاص خودمون با آهنگی که دوست داره دعوتش کنم؟
گونه هات سرخ شد و سعی کردی آروم بشی و موهات رو که توی صورتت ریخته بود رو پشت گوشت دادی و لبخندی زدی:"احتمالا این بتونه همه چیز رو درست کنه.. نامجون شی
✓ #madi ~ #BTS ~ #Oneshot ~ #Namjoon ❜
⊸ @army_bts_ot7
۲۰.۰k
۰۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.