half brother فصل ۲ part : ۶۹

"نه اینجوری نمیشه تقصیر من بود"
"خشک میشه اصلا اگه امشب پولی ببری می تونی برام لباس بخری از یکی از این فروشگاه های گرون فقط در این صورته که میذارم پول خرج کنی"
احساس کردم سبک شدم امشب از اینجا نمی رفتم تا وقتی که بهترین لباس رو واسه جبران کارم براش بخرم
بهش گفتم که بهتره از هم جدا شیم وقتی من پوکر بازی می کنم اونجا پر از مردایی بود که دنبال شکار می گشتن و من نمی خواستم امشب بیشتر از این خراب کاری کنم گرتا نمی دونست چقدر جذابه سوپرایز شدم وقتی بی هیچ بحثی جدا شد و رفت تا یکم بازی سکه ای انجام بده
نشستم پشت میز موبایلم لرزید: "چرا برات مهمه که مردا با من چیکار دارن؟تو نباید اهمیت بدی"
لعنتی عجیب نبود که از دستم به خاطر رفتارم ناراحت بشه حق با اون بود من خودخواه بودم برخورد مردای دیگه باهاش برام مهم نبود چیزی که منو میترسوند دیدن این بود که هر لحظه ممکنه اون هم به طرف عالقه نشون بده و باهاش همراهی کنه اون مجرد بود و من نبودم چرا باید جلوشو می گرفتم؟مثل همیشه حسود بودم و حق نداشتم باشم غیر منطقی و اشتباه بود به پیامش جوابی ندادم نمی دونستم چی باید بگم
نمی تونستم روی بازی تمرکز کنم و همش باختم همه ی حواسم پیش اون پیام و رفتار غیر قابل قبولم بود موبایلم رو در اوردم و عکس های چلسی رو نگاه کردم تا به خودم یاد اوری کنم که مال کیم با دقت به عکسا نگاه کردم : سفرمون به ساندیگو اون و مادرم در حال اشپزی من و اون در حال بوسیدن گربه مون دابلین و حلقه ای که هنوز ندیده بودش سعی کردم حواسمو به بازی جمع کنم ولی سوال گرتا هنوز داشت مغزمو می خورد پس بهش پیام دادمو واقعیت رو گفتم: "می دونم که نباید اهمیت بدم ولی هر اتفاقی راجب تو میوفته نمی تونم بی تفاوت بمونم
20 دقیقه بعد درحالی که من 200 دلار باخته بودم دیدمش و اون 1000 دلار پول نقد رو توی صورتم تکون داد نمی تونستم باور کنم همه ی اون پولا رو با اون بازیه مسخره برده "لعنتی!گرتا!تبریک!"
وقتی برای تبریک بغلش کردم حس کردم قلبش خیلی تند می زنه با خودم گفتم
که به خاطر هیجان بردنه نه همون دلیلی که قلب منو داره منفجر می کنه تصمیم گرفتیم برای شام دنبال جا بگردیم و در نهایت خانه استیک رو انتخاب کردیم
تقریبا به غذام دست نزدم بخاطر به پیام عجیب از یه شماره ناشنای که عدد 22 رو راس ساعت 2:22 برام فرستاده بود تولد جونگسو 22 فوریه بود خودمو متقاعد کردم که پیام از طرف اونه و داره از اون دنیا سر به سرم میذاره!

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
۳۰۰ تایی شدنمون مبارک باشه به این مناسبت قراره سه تا پارت بزارم واستون
دیدگاه ها (۵)

half brother فصل ۲ part : 70

half brother فصل ۲ part : 71

half brother فصل ۲ part : 68

half brother فصل ۲ part : ۶۷

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

ویدیوهاییو دیده بودم که توش میگفت مود من بعد از اینکه کلی به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط