روزی دختری برای دوستش درمورد مشکلات تاقتفرسای زندگیش میگف
روزی دختری برای دوستش درمورد مشکلات تاقتفرسای زندگیش میگفت و میگفت دوای دردش قدم زدن زیر باران و گوش دادن به موزیک است. در حین صحبت کم کم اشک هایش سرازیر شدند...
دوست ان دختر هم سعی خودش را میکرد تا ان را ارام کند ولی فایده ای نداشت...
دختر غافل از اینکه دوستش حتی حق قدم زدن بیرون از خانه و ارام کردن ذهنش را هم ندارد برایش از بزرگی مشکلاتش میگفت...
دوست ان دختر با لبخند دختر را ارام میکرد ولی قلبش درحال گریه کردن بود...
و این داستان همینجوری ادامه پیدا کرد تا دختر خودش را از بند زندگی ازاد کرد و دوستش ماند با کلی درد:)
_بر اساس واقعیت
دوست ان دختر هم سعی خودش را میکرد تا ان را ارام کند ولی فایده ای نداشت...
دختر غافل از اینکه دوستش حتی حق قدم زدن بیرون از خانه و ارام کردن ذهنش را هم ندارد برایش از بزرگی مشکلاتش میگفت...
دوست ان دختر با لبخند دختر را ارام میکرد ولی قلبش درحال گریه کردن بود...
و این داستان همینجوری ادامه پیدا کرد تا دختر خودش را از بند زندگی ازاد کرد و دوستش ماند با کلی درد:)
_بر اساس واقعیت
۵.۱k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.