استوری عاشقانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود
آشنا رویی مرا دیوانه کرد
#علیرضا_قربانی
در من چیزی از تو جاماندهاست
به گمانم گردنبندی
که مادرت دوست داشت
مرد ابدیات را با آن مبتلا کنی
یا عینکی که پدرت با آن
در صفحه های نازک قرآن
دنبال سورهای پاییزی میگشت
در من چیزی از تو جاماندهاست
که هر روز بیشتر از گلدان برگانجیری
ریشه میکند
من آن نگین زندهی خوشنقش را
که در خندههای شفافِ کودکیات گم کرده بودی
از گردن خانهمان آویزان کردهام
من با جنون تو
جنگ هزارسالهی گذشته را از یاد بردهام
در من چیزی از تو جاماندهاست
که هیچوقت به تو پس نخواهم داد
💞🦉@boof_graphy
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود
آشنا رویی مرا دیوانه کرد
#علیرضا_قربانی
در من چیزی از تو جاماندهاست
به گمانم گردنبندی
که مادرت دوست داشت
مرد ابدیات را با آن مبتلا کنی
یا عینکی که پدرت با آن
در صفحه های نازک قرآن
دنبال سورهای پاییزی میگشت
در من چیزی از تو جاماندهاست
که هر روز بیشتر از گلدان برگانجیری
ریشه میکند
من آن نگین زندهی خوشنقش را
که در خندههای شفافِ کودکیات گم کرده بودی
از گردن خانهمان آویزان کردهام
من با جنون تو
جنگ هزارسالهی گذشته را از یاد بردهام
در من چیزی از تو جاماندهاست
که هیچوقت به تو پس نخواهم داد
💞🦉@boof_graphy
۱.۹k
۱۰ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.