اگه گفت باید برم ، جلوشو نگیر ، الان نره بعداً میره ، تو
اگه گفت باید برم ، جلوشو نگیر ، الان نره بعداً میره ، تو همون فرصتای آخری که واستون مونده مهربون باش ، بخند و دست از خاطره ساختن برندار ، بزن زیر دماغش بگو آهای نری بگی بد بودا گریتو نگه دار و بجاش لبخند بزن ، نفرین نکن ، نصیحت نکن ، نگو پای قولت واینسادی ، نگو بدون تو نمی تونم ، فقط لحظه آخر مثل لحظه های اول از ته قلبت دوسش داشته باش انگاری قراره بمیره ، وقتی رفت ؛ بزن زیر گریه ، دو هفته ، دوماه ، دوسال ، اصلاً تو بگو ده سال ، وقتی که خالی شدی ، یه زمین خوش آب و هوا گیر بیار ، یه چاله بکن و خاطره هاتو بریز داخلش و روش خاک بریز ، یه شاخه گلم بزار سر قبرش و یه فاتحه ام بخون برای روزای خوبتون ، آخرین تصویر تو ازش میشه یک خاکسپاری مجلل و روزی که مرد ، ولی آخرین تصویر اون از تو میشه یک آدم مهربون تکرار نشدنی ، اون هربار که یادت میوفته از حسرت میمیره ، فکر کنم این انتقام منصفانه ای باشه !
۴.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.