My vampire partner part : 24

پاسپورت آبی رنگی را باز کرد و تصویر مشابه دیگری با لبخند دیگر که ریشخند بنظر میرسید، رویش حک شده بود ، سپس یک کارت هشدار پزشکی پیدا کرد که وضعیت پزشکی اش را به این شکل توضیح داده بود الرژی به خورشید و حساسیت شدید به نور همانطور که فکر میکرد این کارت باید یک جوک باشد کارت اعتباری را بیرون آورد
او تبلیغات تلویزیون را دیده بود و میدانست که در این تبلیغات همه چیز میفروشند و این وسیله میتوانست هر چیزی بخرد و جیمین به همه چیز نیاز داشت
او زندگی اش را از نو شروع کرده بود ولی نیاز مبرم به لباس و وسیله ای برای رفتن از اینجا داشت
به همان اندازه که ضعیف بود دلش نمیخواست خون آشام ها از جایی که اِما میماند خبر داشته باشند
و تا وقتی که همه چیز را سروسامان دهد، مجبور بود این موجود را با خود ببرد
که ملزم این میشد که راهی پیدا کند تا او را در طول سفر زنده نگه دارد
تمام سال های زندگی اش برای طراحی نقشه هایی بود که آنها را بکشد و حالا باید راهی پیدا میکرد تا از یکی از آنها مراقبت کند؟
با دانستن اینکه به احتمال زیاد تا غروب خورشید میخوابد و در طول روز نمیتواند فرار کند. او را رها کرد و بیرون رفت
نگاه های پرسشگرانه ای که با آنها روبرو میشد با یک نگاه خیره ی پر نخوت پاسخ میگرفت
اگر خودش را به نادانی میزد مردمی که مستقیما به او خیره شده بودند فکر میکردند او را اشتباه گرفته اند و سوء تفاهمی پیش آمده
انسانها همیشه زیر نگاه هایشان ترسو بودند
جسارت برای پادشاهان ساخته شده بود و زمانش بود که جیمین تاجش را پس بگیرد
هر چند که افکارش مرتبا بسمت غنیمت جدیدش میرفت توانست اطلاعات زیادی از غنیمتش بدست بیاورد
اول اینکه کارتهای سیاه رنگش که آرم آمریکن اکسپرس شرکت خدمات مالی آمریکایی رویش حک شده بود ثروت زیادی درونش داشت
جای تعجبی نبود خون آشام ها همیشه ثروتمند بودند
دوم؟
دریان های چنین هتل مجللی...اگر آنها فکر میکردند که شما پولدارید میتوانند زندگیتان را خیلی آسان کنند... هر چند که او گاهی عجیب و گیج میشد
فکر میکرد او قصد دزدیدن وسائلش را دارد
هرچند که از طرف مرد در ابتدا کمی تردید دیده میشد
* آقای تروی میتونم هرگونه مدارک شناسایی شما رو ببینم
جیمین جلو رفت و برای دقایق طولانی به مرد خیره شد، حالت صورتش چیزی بین خشم بخاطر سوالش و خجالت برای اینکه مرد این سوال را پرسیده بود
_ نه
پاسخ عادی اش تهدید آمیز ، کوتاه و تمام کننده ی د گونه بحثی بود هر مرد طوری از حرفش از جا پرید که از اسلحه میپرید شلیک شدن یک

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
دیدگاه ها (۱۱)

My vampire partner part : 25

My vampire partner part : 26

My vampire partner part : 23

My vampire partner part : 22

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط