کسی تو را نگفته بود که زیادی هرچیز آدمی را نابود میکند

کسی تو را نگفته بود که زیادی هرچیز آدمی را نابود میکند
من بعد از شادی های بی مها بایم گریستم
بعد از آرامش عمیقم در گیر طوفان شدم
پس از لذت تنهایی زهر غم را چشیدم
ایده آل من آن است که همه چیز به اندازه باشد
اما اگر راستش را بخواهی چیری در جهان نیست که به اندازه باشد
شما هم جدیدا فهمیدین دور و بریاتون خودشون به اندازه کافی غم وغصه دارند و دیگر وقتی حالتون را میپرسن فقط می‌گویند
😔مرسی خوبم تو خوبی 😔
دیدگاه ها (۰)

از من چه مانده است جز تنهایی ام جز یخ زدگی رویاهایم و چند خط...

بغضی از جنس شیشه راه گلویم را بسته است بشکند میمیرم نشکند می...

دردهای که در پنج شنبه نوشته میشود غرش بغض سرد و صدای دلتنگی ...

این روزها حال غریبی دارد دلم ....اما باید شعری بنویسماز قسمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط