خیال آمدنت دیشبم به سر میزد
خیال آمدنت دیشبم به سر میزد
نیامدی که ببینی دلم چه پر میزد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشم تر میزد
شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر میزد
زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر میزد
دریچه ای به تماشای باغ وا میشد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر میزد
تمام شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشت پردهٔ اشکم سپیده سر میزد
نیامدی که ببینی دلم چه پر میزد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشم تر میزد
شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر میزد
زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر میزد
دریچه ای به تماشای باغ وا میشد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر میزد
تمام شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشت پردهٔ اشکم سپیده سر میزد
- ۶.۰k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط