دل لرزان و

دل لرزان و
نگاه نگران من و تو
عاقبت فاش کند عشق نهان من وتو


زندگی حسرت پر پر شدن خاطره هاست
هست کوتاه تر از آه ،
زمان من و تو


ما چو پروانه شبی خانه در آتش کردیم
کس به جز شمع نفهمید زبان من وتو

همدل و
همنفس و
همسخن و
زندانی
در قفس فاصله ای نیست میان من و تو

قسمت این بود که در حسرت دیدار گذشت
مهر و ماه اند شب و روز به سان من و تو


آه از این شعله که افتاده به جان دل ما
وای از این عشق که افتاده به جان من و تو
دیدگاه ها (۹)

کی به آتش می‌کشی تسبیحِ یا قدوس را ؟روح سرگردان این پروانه‌م...

روزگارمن و دل در طلب یار گذشت روز و شب در پی دلدار وفادار گذ...

💓❤💓❤💓❤💓❤💓❤تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیستو گر خطاست! مرا ا...

خیال آمدنت دیشبم به سر می‌زدنیامدی که ببینی دلم چه پر می‌زدب...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

#شعر«گفته بودی که چرا محوِ تماشایِ منی»یا چرا در پیِ چشمانِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط