❤️❤️ داشتم فکر میکردم
❤️❤️ داشتم فکر میکردم
به این که چقدر خوب است آدم،
توی این جهان وارونه ،
از میان چند میلیارد آدم نمای بیگانه،
که هر روز
از کنار تنهایی ات ،
بی آنکه نگاه سنگینشان را بدزدند ،
رد میشوند
یک نفر را داشته باشد برای خودش...!
از همان ها
که نسخه ی تکرارناپذیر دلخوشی اند
همه چیزمان را انگار یکی یادشان داده
و دستخط چشم هایمان را خوب،
بلد شده اند...
اصلا باید به دنیا می آمدند
تا دوستمان داشته باشند
ناگفته هایمان را بشنوند
از فکر نبودنمان ، نفس توی سینه شان
دو تا درمیان فراموش بشود
و از شوق دیدارمان
کودکی ، توی وجودشان
گرگم به هواش بگیرد...
گاهی وقتها ،
بی هیچ رودربایستی
غصه هایمان را بدهیم دستشان
بگوییم:
" این را میگیری ؟ "
و فرار کنیم جایی
دور از هیاهوی زندگی
چشم بگذاریم پشت دیوار انتظار
و خیالمان راحت باشد
که باز همان یک نفر پیداش میشود
با یک مشت دلخوشی
یک سبد توت فرنگی نوبرانه
و لبخندهای از سر شوق...
راستش را بخواهید
این آدمهای "به ندرت" و "کمیاب"
نسخه ی اصل دلدادگان تمام عیار
توی اوراق کهنه ی ادبیات
و نمایشنامه های قدیمند...
آنقدر پای تمام عاشقانه هایشان
لجباز و یک دنده می ایستند
و آنقدر با هوسهای دلت راه میآیند
که وقتی به خودت آمدی
میبینی دوست داری الی ابد روزگار
زانو به زانویشان ،
بیخیال تمام دیروزهای رفته
و فرداهای در راه مانده،
دمنوش عاشقی را تا از دهان نیفتاده
هورت بکشی
و شانه به شانه هایشان
تمام شهرهای دیده و نادیده را
قدم بزنی...
گاهی با خودم فکر میکنم
چقدر خدا حال خوشی دارد
وقتی خاک دو نفر را،
که به همه چیز هم میآیند
از یکجا برمیدارد
و خوشبختی را در حقشان تمام میکند...!❤️❤️
#احسان_خواجه_امیری🎤🎼
#آزاده_رمضانی
#کوچ
به این که چقدر خوب است آدم،
توی این جهان وارونه ،
از میان چند میلیارد آدم نمای بیگانه،
که هر روز
از کنار تنهایی ات ،
بی آنکه نگاه سنگینشان را بدزدند ،
رد میشوند
یک نفر را داشته باشد برای خودش...!
از همان ها
که نسخه ی تکرارناپذیر دلخوشی اند
همه چیزمان را انگار یکی یادشان داده
و دستخط چشم هایمان را خوب،
بلد شده اند...
اصلا باید به دنیا می آمدند
تا دوستمان داشته باشند
ناگفته هایمان را بشنوند
از فکر نبودنمان ، نفس توی سینه شان
دو تا درمیان فراموش بشود
و از شوق دیدارمان
کودکی ، توی وجودشان
گرگم به هواش بگیرد...
گاهی وقتها ،
بی هیچ رودربایستی
غصه هایمان را بدهیم دستشان
بگوییم:
" این را میگیری ؟ "
و فرار کنیم جایی
دور از هیاهوی زندگی
چشم بگذاریم پشت دیوار انتظار
و خیالمان راحت باشد
که باز همان یک نفر پیداش میشود
با یک مشت دلخوشی
یک سبد توت فرنگی نوبرانه
و لبخندهای از سر شوق...
راستش را بخواهید
این آدمهای "به ندرت" و "کمیاب"
نسخه ی اصل دلدادگان تمام عیار
توی اوراق کهنه ی ادبیات
و نمایشنامه های قدیمند...
آنقدر پای تمام عاشقانه هایشان
لجباز و یک دنده می ایستند
و آنقدر با هوسهای دلت راه میآیند
که وقتی به خودت آمدی
میبینی دوست داری الی ابد روزگار
زانو به زانویشان ،
بیخیال تمام دیروزهای رفته
و فرداهای در راه مانده،
دمنوش عاشقی را تا از دهان نیفتاده
هورت بکشی
و شانه به شانه هایشان
تمام شهرهای دیده و نادیده را
قدم بزنی...
گاهی با خودم فکر میکنم
چقدر خدا حال خوشی دارد
وقتی خاک دو نفر را،
که به همه چیز هم میآیند
از یکجا برمیدارد
و خوشبختی را در حقشان تمام میکند...!❤️❤️
#احسان_خواجه_امیری🎤🎼
#آزاده_رمضانی
#کوچ
۱۱.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۲