نام فیک عشقنفرت

نام فیک: عشق/نفرت
Part: 8
مارا یکم باهاشون صحبت کرد و برگشت توی ماشینش. تهیونگ که دید مارا داره از اونجا میاد بیرون سریع ماشین رو روشن کرد و رفت و خب مارا متوجه این نشد که تهیونگ اونجا بوده اصلا. ماشینش رو روشن کرد و راه افتاد سمت خونه. یک ساعتی گذشت و مارا رسید خونه درو باز کرد و وارد خونه شد تهیونگ که پای تلوزیون بود خالشم نبود توی پذیرایی حتما خواب بود. به تهیونگ سلام کرد رفتش توی اشپزخونه روی صندلی نشست و اجوما هم براش شامش رو اورد. شروع کرد به خوردن غذا، غذاش وقتی تموم شد پاشد و رفت توی پذیرایی که بره بالا به تلوزیون نگاه کرد دید داره فیلمی که دوست داره رو پخش میکنه میخواست بره بشینه ببینه اما تهیونگ اونجا بود برگشت سمت پله ها که بره یادش افتاد که الان چند روزه ندیده پس بدون اینکه به تهیونگ توجه کنه رفت سمت مبل و نشست روش.تهیونگ با تعجب نگاش کرد و چیزی نگفت.
...
تهیونگ به ساعت نگا کرد. ساعت ۸ شب بود هایجین که از حالت تهیونگ فهمید که هم دیره و هم از گفتن داستانش کمی حالش بد شده گفت:
☆خب اقای کیم فکر کنم خسته شدید. نمیخوام اذیتتون کنم اگر دوباره وقت داشتید بهم پیامک بدید که همدیگه رو ببینیم
_ممنون از اینکه متوجه شدید*بلند شد
_برای من سخته که هروز بیام اینجا و برم پس ادرس خونم رو پیامک میکنم بیاید اونجا روزی سه ساعت منم داستان رو براتون تعریف میکنم
☆من نمیخوام مزاحمتون بشم و مشکلی درست کنم
_مشکلی درست نمیکنین فقط میاین و من براتون داستان رو تعریف میکنم. اگر قرار باشه هروز بیام اینجا احتمالا برای شما شایعه درست کنن*به کسانی که داشتن به تهیونگ و هایجین نگا میکردند اشاره کرد*
_متوجه شدید که؟
☆بله فهمیدم. برای امروز مرسی که وقتتون رو بهم دادید*لبخند
_خدانگهدار*رفت
تهیونگ رفت سمت میز برای حساب کردن سفارششون که طرف گفت هایجین حساب کرده تهیونگم تعجب کرد و با خودش گفت خب چرا باید اینکار رو کنه؟دیگه از اونجا اومد بیرون و سوار ماشینش شد و رفتش خونه.


ᰔᩚامیدوارم خوشتون بیادᰔᩚ

لایک: ۳۶
کامنت: ۴۱

لطفا حمایتشون کنید👇🏻
https://wisgoon.com/jeon_elsa
https://wisgoon.com/nike.1997
دیدگاه ها (۵)

نام فیک: عشق/نفرتPart: 7رسید شرکت. ماشین رو پارک کرد و از ما...

نام فیک: عشق/نفرتPart: 6چند روزی گذشت..تهیونگ که شرکت رو بدس...

نام فیک: عشق/نفرتPart: 2تهیونگ رفت سمت مادرش . توی مغزش گفت:...

نام فیک: عشق / نفرتشخصیت های اصلی: مارا(همون ات هست ولی من خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط