p26💕
p26💕
یونگی. چه سوپرایزی
ات. بادیگارد
بادیگارد. بله خانم
ات. همین الان یه تاب تهیه میکنی پیش گلا و استخر حیاط پشتی روی شاخه بلنده ی درخت نصبش میکنی
بادیگارد. چشم خانم
ات. چند تا باربی و یه تیوپ و مایو واسه ی یه دختر پنج ساله بگیر لباس خونگی و بیرونی یادت نره
رفت ماهم رفتیم تو زیر زمین
ات. میبینم ژنو شوهر روبه روی همین
یونگ هه. لطفاً ولش کنین
ات. باید حرف بزنی
سکوت کرد
ات. زنرو بیارید بیرون
رفتم بیرون که بورا هم اوردن
بورا. چرا منو بستی
ات. بورا من هیچ دشمنی ای باهات ندارم اتفاقا خیلی هم دوست دارم ما قرار نیست آسیبی بهت بزنیم خب؟فقط اینکارو کردیم تا شوهرت بترسه و زود جواب بده ولی فایده نداشت... نمیخوام شکنجت کنم پس میبرمت گریمت کنن جای زخم و خون روی لب و ازین حرفا باشه؟اینطوری زود تر حرف میزنه بعدم درمانی میکنیم میدیمش بهت
بورا. با.. باشه
داشتم باهاش حرف میزدم که بادیگارد اومد
بادیگارد. خانم چوب چه رنگی برای تاب
ات. چوب صورتی چند تا استیکر دخترونه هم روش بزنین واسه اون خانم کوچولو میخوام و حواستون باشه تابو محکم کنین یه تار مو از سر سو هی کم شه تیکه تیکتون میکنم
بادیگارد. چشم
رفت
بورا. برای... دختر منه؟
ات. اوهوم... دخترت رو خیلی دوست دارم
بورا. ممنون که کاری باهامون نداری
ات. وظیفمه
بردنش منم رفتم سراغ تاب دیدم بستنش تیوپ هم توی آبه و کیسه ی لباساشو روی صندلی گذاشتن
برداشتم و رفتم تو
ات. سلاممم
سوهی دویید سمتم
سو هی. اومدیی
ات. اوهوم
بغلش کردم و با کیسه رفتیم رو مبل پیش بقیه
ات. بیا برای تو خریدم
کیسه هارو باز کرد و لباس بیرونی و خونگی هاشو دید بعدم مایو و اسباب بازی هارو
پرید بغلم
سو هی. مرسی اونییی
ات. خواهشش
فلیکس.مایو براش گرفتی؟
ات. قراره دوتایی بریم تو آب
سوهی. هورااااا... ولی من که شنا بلد نیستم
ات. هیش سوپرایزه
بادیگارد اومد تو
بادیگارد. خانم تاب رو...
ات. ساکتتت
بادیگارد. عاا ببخشید کاری که گفتید رو انجام دادیم
ات. خیلی خب برو
رفت
ات. سو هی از گلا خوشت میاد؟
سو هی. خیلی دوستشون دارممم
ات. عالیه. میدونستی ما تو حیاط کلی گل داریم؟
سوهی. اما وقتی داشتیم میومدیم اینجا من گلی ندیدم
ات. خب ما یه حیاط دیگه هم داریم
سوهی. واقعا ؟
ات. اوهوم بریم ببینیمش؟
سوهی. ارههه میشه اوپا ها هم بیان؟
ات. *خنده اره میشه
همه رفتیم حیاط پشتی بقیه برگاشون ریخته بود
کل اون فضا رو انگار یه دختر بچه ی پنج ساله چیده بود
سو هی با چشمای براق زل زده بود به اونجا
سو هی . خیلی قشنگهه
ات. برای تو درست کردم میخوای بری تاب بازی؟
دویید سمت تاب و نشست توش
تاپ کنار استخر بود و اگه تاب رو هل میدادی از روی استخر میرفت و برمیگشت
ات. خودتو محکم بگیر که نیوفتی تو آب
دستاشو سفت گرفت منم هلش میدادم
یونگی. چه سوپرایزی
ات. بادیگارد
بادیگارد. بله خانم
ات. همین الان یه تاب تهیه میکنی پیش گلا و استخر حیاط پشتی روی شاخه بلنده ی درخت نصبش میکنی
بادیگارد. چشم خانم
ات. چند تا باربی و یه تیوپ و مایو واسه ی یه دختر پنج ساله بگیر لباس خونگی و بیرونی یادت نره
رفت ماهم رفتیم تو زیر زمین
ات. میبینم ژنو شوهر روبه روی همین
یونگ هه. لطفاً ولش کنین
ات. باید حرف بزنی
سکوت کرد
ات. زنرو بیارید بیرون
رفتم بیرون که بورا هم اوردن
بورا. چرا منو بستی
ات. بورا من هیچ دشمنی ای باهات ندارم اتفاقا خیلی هم دوست دارم ما قرار نیست آسیبی بهت بزنیم خب؟فقط اینکارو کردیم تا شوهرت بترسه و زود جواب بده ولی فایده نداشت... نمیخوام شکنجت کنم پس میبرمت گریمت کنن جای زخم و خون روی لب و ازین حرفا باشه؟اینطوری زود تر حرف میزنه بعدم درمانی میکنیم میدیمش بهت
بورا. با.. باشه
داشتم باهاش حرف میزدم که بادیگارد اومد
بادیگارد. خانم چوب چه رنگی برای تاب
ات. چوب صورتی چند تا استیکر دخترونه هم روش بزنین واسه اون خانم کوچولو میخوام و حواستون باشه تابو محکم کنین یه تار مو از سر سو هی کم شه تیکه تیکتون میکنم
بادیگارد. چشم
رفت
بورا. برای... دختر منه؟
ات. اوهوم... دخترت رو خیلی دوست دارم
بورا. ممنون که کاری باهامون نداری
ات. وظیفمه
بردنش منم رفتم سراغ تاب دیدم بستنش تیوپ هم توی آبه و کیسه ی لباساشو روی صندلی گذاشتن
برداشتم و رفتم تو
ات. سلاممم
سوهی دویید سمتم
سو هی. اومدیی
ات. اوهوم
بغلش کردم و با کیسه رفتیم رو مبل پیش بقیه
ات. بیا برای تو خریدم
کیسه هارو باز کرد و لباس بیرونی و خونگی هاشو دید بعدم مایو و اسباب بازی هارو
پرید بغلم
سو هی. مرسی اونییی
ات. خواهشش
فلیکس.مایو براش گرفتی؟
ات. قراره دوتایی بریم تو آب
سوهی. هورااااا... ولی من که شنا بلد نیستم
ات. هیش سوپرایزه
بادیگارد اومد تو
بادیگارد. خانم تاب رو...
ات. ساکتتت
بادیگارد. عاا ببخشید کاری که گفتید رو انجام دادیم
ات. خیلی خب برو
رفت
ات. سو هی از گلا خوشت میاد؟
سو هی. خیلی دوستشون دارممم
ات. عالیه. میدونستی ما تو حیاط کلی گل داریم؟
سوهی. اما وقتی داشتیم میومدیم اینجا من گلی ندیدم
ات. خب ما یه حیاط دیگه هم داریم
سوهی. واقعا ؟
ات. اوهوم بریم ببینیمش؟
سوهی. ارههه میشه اوپا ها هم بیان؟
ات. *خنده اره میشه
همه رفتیم حیاط پشتی بقیه برگاشون ریخته بود
کل اون فضا رو انگار یه دختر بچه ی پنج ساله چیده بود
سو هی با چشمای براق زل زده بود به اونجا
سو هی . خیلی قشنگهه
ات. برای تو درست کردم میخوای بری تاب بازی؟
دویید سمت تاب و نشست توش
تاپ کنار استخر بود و اگه تاب رو هل میدادی از روی استخر میرفت و برمیگشت
ات. خودتو محکم بگیر که نیوفتی تو آب
دستاشو سفت گرفت منم هلش میدادم
۳.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.