p25💕
p25💕
... این
ات. سه باکس بده
..... سه تا بسته یا باکس ... باکس خیلیه باکسهاش صدتا سیگار داره
ات.باکس بده سه تا
حساب کردم رفتم تو ماشین باکسارو گذاشتم اونجا یکیشو باز کردم یه بسته درووردم رفتم بیرون ماشین به کاپوت تکیه دادم باز کردم یه سیگار روشن کردم یه پوک ازش کشیدم یکم سرفه کردم
با کلی سرفه اون یه سیگارو تموم کردم و دومی رو روشن کردم
سرفه هام کمتر شد
چند تا دیگه هم کشیدم که دیگه عادت کردم سرفه نمیکردم
هفتمین سیگارم که به تهش رسید خاموش کردم انداختم زمین رفتم تو مدرسه
تایم تموم شده بود
رفتم دنبال سوهی گشتم که دیدم یه گوشه داره گریه میکنه
ات. سوهی؟
سرشو اورد بالا
سوهی. شما اسم منو از کجا میدونی
ات. من دوست مامانتم
عکس مامانشو نشون دادم تا مطمئن شه
ات. گفت امروز من بیام سراغت یه مدت قراره پیش من بمونی
سوهی. خودش چی
ات. کاری داره یه مدت نیست
کنارش نشستم
ات. تو چرا گریه میکنی کوچولو
سو هی. جک وقتی وسایلمو داشتم جمع میکردم اومد هولم داد خوردم زمین وسایلمم ریخت پامم زخم شد بهم گفت تو یه هرزه ای
ات. میدونی هرزه یعنی چی؟
سو هی. نه هق
ات. خیلی خب ببینم پاتو
پاشو نشون داد زخم شده بود خون میومد
دستمال گردنمو درووردم بستم به پاش
ات. پاشو ببینم خوشگل خانم
دستشو گرفتم بلند شد
ات. هرموق کسی اذیتت میکنه از خودت دفاع کن باشه؟حالا بیا بریم بالا جکو نشونم بده اشکاتم پاک کن
سو هی. باشه
دستمو گرفت رفتیم بالا
سو هی. اونه
رفتم سمتش
ات. جک
جک. شما
ات. من والدین سو هیم
جک. خب؟
ات. خب؟ پسر جون کی اجازه داده سو هی رو اذیت کنی ها؟
جک. به من چه اون یه عوضیه
ات. اون حتی باهات کاری نداره تو یه عوضی ای که اذیتش میکنی
ات. اگه یه بار دیگه ببینم سمتش میایی من میدونم و تو و مدیر
جک. ببخشید
ات. از خودش عذرخواهی کن
جک . ببخشید سو هی
رفتم دفتر مدیر و از جک شکایت کردم و اومدم با سوهی رفتیم بیرون
سوهی. خیلی خوشگل و باحالی
ات. به خوشگلیه تو نمیرسم کوچولو
رفتیم تو ماشین کمربندشو بستم و رفتیم خونه
ات. ما اومدیمم
رفتیم تو پذیرایی همه بودن بهش سلام کردن که خجالت کشید رفت پشتم و آروم سلام کرد
فلیکس. هی ... شکلات میخوای؟
سو هی. اوهوم
فلیکس. بیا اینجا
دستاشو باز کرد که سوهی نگام کرد
سر تکون دادم و آروم رفت سمت فلیکس
فلیکسم گذاشتش رو پاش و یه قاشق نوتلا داد بهش اونم با ذوق میخورد
ات. برای منم نگه داریناا
جین. خب بیا بخور
ات. باید برم سروقت اون
یونگی. وایسا منم بیام
فلیکس. منم میام
ات. نه سوهی به تو عادت کرده تو بمون
فلیکس. باشه
یهو سو هی دویید تو بغلم
سو هی. نرو
ات. کیوتچه میرم پایین یه چیزی برات درست کنم تو هم بیایی باشه؟زود برمیگردم
سو هی. چی؟
ات. سوپرایزه
سوهی. باشه
بوسش کردم و با یونگی رفتیم بیرون
... این
ات. سه باکس بده
..... سه تا بسته یا باکس ... باکس خیلیه باکسهاش صدتا سیگار داره
ات.باکس بده سه تا
حساب کردم رفتم تو ماشین باکسارو گذاشتم اونجا یکیشو باز کردم یه بسته درووردم رفتم بیرون ماشین به کاپوت تکیه دادم باز کردم یه سیگار روشن کردم یه پوک ازش کشیدم یکم سرفه کردم
با کلی سرفه اون یه سیگارو تموم کردم و دومی رو روشن کردم
سرفه هام کمتر شد
چند تا دیگه هم کشیدم که دیگه عادت کردم سرفه نمیکردم
هفتمین سیگارم که به تهش رسید خاموش کردم انداختم زمین رفتم تو مدرسه
تایم تموم شده بود
رفتم دنبال سوهی گشتم که دیدم یه گوشه داره گریه میکنه
ات. سوهی؟
سرشو اورد بالا
سوهی. شما اسم منو از کجا میدونی
ات. من دوست مامانتم
عکس مامانشو نشون دادم تا مطمئن شه
ات. گفت امروز من بیام سراغت یه مدت قراره پیش من بمونی
سوهی. خودش چی
ات. کاری داره یه مدت نیست
کنارش نشستم
ات. تو چرا گریه میکنی کوچولو
سو هی. جک وقتی وسایلمو داشتم جمع میکردم اومد هولم داد خوردم زمین وسایلمم ریخت پامم زخم شد بهم گفت تو یه هرزه ای
ات. میدونی هرزه یعنی چی؟
سو هی. نه هق
ات. خیلی خب ببینم پاتو
پاشو نشون داد زخم شده بود خون میومد
دستمال گردنمو درووردم بستم به پاش
ات. پاشو ببینم خوشگل خانم
دستشو گرفتم بلند شد
ات. هرموق کسی اذیتت میکنه از خودت دفاع کن باشه؟حالا بیا بریم بالا جکو نشونم بده اشکاتم پاک کن
سو هی. باشه
دستمو گرفت رفتیم بالا
سو هی. اونه
رفتم سمتش
ات. جک
جک. شما
ات. من والدین سو هیم
جک. خب؟
ات. خب؟ پسر جون کی اجازه داده سو هی رو اذیت کنی ها؟
جک. به من چه اون یه عوضیه
ات. اون حتی باهات کاری نداره تو یه عوضی ای که اذیتش میکنی
ات. اگه یه بار دیگه ببینم سمتش میایی من میدونم و تو و مدیر
جک. ببخشید
ات. از خودش عذرخواهی کن
جک . ببخشید سو هی
رفتم دفتر مدیر و از جک شکایت کردم و اومدم با سوهی رفتیم بیرون
سوهی. خیلی خوشگل و باحالی
ات. به خوشگلیه تو نمیرسم کوچولو
رفتیم تو ماشین کمربندشو بستم و رفتیم خونه
ات. ما اومدیمم
رفتیم تو پذیرایی همه بودن بهش سلام کردن که خجالت کشید رفت پشتم و آروم سلام کرد
فلیکس. هی ... شکلات میخوای؟
سو هی. اوهوم
فلیکس. بیا اینجا
دستاشو باز کرد که سوهی نگام کرد
سر تکون دادم و آروم رفت سمت فلیکس
فلیکسم گذاشتش رو پاش و یه قاشق نوتلا داد بهش اونم با ذوق میخورد
ات. برای منم نگه داریناا
جین. خب بیا بخور
ات. باید برم سروقت اون
یونگی. وایسا منم بیام
فلیکس. منم میام
ات. نه سوهی به تو عادت کرده تو بمون
فلیکس. باشه
یهو سو هی دویید تو بغلم
سو هی. نرو
ات. کیوتچه میرم پایین یه چیزی برات درست کنم تو هم بیایی باشه؟زود برمیگردم
سو هی. چی؟
ات. سوپرایزه
سوهی. باشه
بوسش کردم و با یونگی رفتیم بیرون
۷.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.